میثم ابراهیمی؛ مهیار علوی مقدم؛ محمد داوودی
چکیده
بهرغم تمام مشابهاتی که بین دو حوزة بلاغت ایرانی‑اسلامی و بلاغت انگلیسی‑اروپایی وجود دارد، توجّه بیشتر حوزة بلاغت ایرانی‑اسلامی به مباحث سه علم بیان، بدیع و معانی و درعینحال، گاه دقّتورزی بیشتر در بلاغت انگلیسی‑اروپایی و توجّه بیشتر به بلاغت نوشتاری در گسترة جغرافیایی ایران و بلاغت گفتاری در اروپا، از وجوهی است که این حوزههای ...
بیشتر
بهرغم تمام مشابهاتی که بین دو حوزة بلاغت ایرانی‑اسلامی و بلاغت انگلیسی‑اروپایی وجود دارد، توجّه بیشتر حوزة بلاغت ایرانی‑اسلامی به مباحث سه علم بیان، بدیع و معانی و درعینحال، گاه دقّتورزی بیشتر در بلاغت انگلیسی‑اروپایی و توجّه بیشتر به بلاغت نوشتاری در گسترة جغرافیایی ایران و بلاغت گفتاری در اروپا، از وجوهی است که این حوزههای بلاغی را از یکدیگر متمایز میکند. رویکرد تطبیقی به بلاغت در دو زبان فارسی و انگلیسی، بهویژه در طبقهبندی صِناعات مطرح بدیع که موضوعی اصلی این پژوهش است، به پژوهشگر در تحلیل جنبههای زیباییشناسی سخن کمک میکند و موجب غنای بلاغت در هر دو حوزة زبانی میشود. ازاینرو، طرح پرسشهایی مانند چگونگی روششناسی طبقهبندی بلاغت در زبانهای فارسی و انگلیسی، میزان شباهتها و تفاوتها در چارچوب طبقهبندی بلاغت و چگونگی زیباییشناسی بلاغت در این دو زبان، از پرسشهای اساسی در چنین پژوهشی است که میکوشیم با روش تحلیل کیفی‑کمّیگرایانه و روش گردآوری کتابخانهای اطّلاعات، به این پرسشها پاسخ دهیم. دستاورد این پژوهش این است که در زبانهای فارسی و انگلیسی، بیشتر میتوان به بررسی تطبیقی علم بدیع در مقایسه با دو علم معانی و بیان پرداخت. علم بدیع، در بلاغت فارسی بهعنوان یک دانش مستقل شناخته میشود، بسیار گستردهتر از بلاغت انگلیسی است که بهعنوان علم خاصّی مطرح نیست و اصطلاحات و مفاهیم بدیعی در زبان انگلیسی، گاه با صِناعات علم معانی و بیان درهمآمیخته است و نیز مرزهای آرایههای لفظی و معنوی برخلاف زبان فارسی در زبان انگلیسی از یکدیگر چندان تفکیک نشده است.
محمد احمدی؛ تقی پورنامداریان
چکیده
رتوریک اصطلاحی است که از زمان افلاطون تا کنون دستخوش تغییرات بسیاری شده است. این اصطلاح که در ترجمههای فارسی کمتر به پیچیدگیهای مفهومی آن توجه شده، دارای معانی گستردهای است که با وجود تمایزات و اختلافاتی که با یکدیگر دارند بسیار در هم تنیدهاند، بهگونهای که عموماً نمیتوان کاربردهای متفاوت این اصطلاح را از یکدیگر تفکیک ...
بیشتر
رتوریک اصطلاحی است که از زمان افلاطون تا کنون دستخوش تغییرات بسیاری شده است. این اصطلاح که در ترجمههای فارسی کمتر به پیچیدگیهای مفهومی آن توجه شده، دارای معانی گستردهای است که با وجود تمایزات و اختلافاتی که با یکدیگر دارند بسیار در هم تنیدهاند، بهگونهای که عموماً نمیتوان کاربردهای متفاوت این اصطلاح را از یکدیگر تفکیک کرد. عموماً در زبان فارسی رتوریک را خطابه یا بلاغت ترجمه کردهاند و همین موضوع گاه سبب شده است که مفهوم این واژه بهدرستی به مخاطبان عرضه نشود و زمینهساز درک نادرست مخاطبان گردد. نگارنده در این مقاله اصطلاح رتوریک را در چهار مفهوم متفاوت بررسی میکند که عبارتند از خطابه، بلاغت، سبک پست و نازل/لفاظی و ارتباطات/اقناع و به بیان تفاوتهای معنایی این واژه در بافتهای مختلف میپردازد. این تحقیق میتواند به محققان کمک کند تا در بافتهای مختلف، معانی رتوریک را بهدرستی دریابند و در هنگام ترجمه در معادلگذاریها دقت بیشتری داشته باشند.
مهرنوش فخارزاده؛ احمد دباغ زاده دزفولی
چکیده
در مطالعات مترجم، مطالعۀ سبک ترجمهای مترجمان، بهویژه از دیدگاه جامعهشناسی، حوزهای توسعهنیافته است؛ بنابراین، پژوهش حاضر، نظریّۀ «عمل بوردیو» را بهعنوان چارچوب نظری جامعهشناسی جهت مطالعۀ نمودهای عادتوارۀ مترجم به کار گرفته است. بدین منظور در ابتدا، پیکرهای موازی از دو کتاب Moby- Dick; or The Whale وTo the Lighthouse و دو ترجمه ...
بیشتر
در مطالعات مترجم، مطالعۀ سبک ترجمهای مترجمان، بهویژه از دیدگاه جامعهشناسی، حوزهای توسعهنیافته است؛ بنابراین، پژوهش حاضر، نظریّۀ «عمل بوردیو» را بهعنوان چارچوب نظری جامعهشناسی جهت مطالعۀ نمودهای عادتوارۀ مترجم به کار گرفته است. بدین منظور در ابتدا، پیکرهای موازی از دو کتاب Moby- Dick; or The Whale وTo the Lighthouse و دو ترجمه از هر یک از این دو کتاب با شیوۀ نمونهگیری تصادفی ایجاد شد. یکی از ترجمههای هر دو کتاب توسط صالح حسینی انجام شده است. نمونهها با بررسی دقیق خروجیهای نرمافزار «انتکانک»، در سطوح ساختواژه، انتخاب واژگان و عبارات مطالعه شدند و نسبت «نوع-واژه» به «نماد-واژه» محاسبه شد. افزون بر این، بهمنظور تأیید یا رد یافتهها، مصاحبهای نیمهساختارمند با صالح حسینی انجام شد. نتایج نشانداد که ابعاد مختلف سبک ترجمهای صالح حسینی از جمله گرایش به استفاده از واژگان عربی و ادبی کهن، گرایش به استفاده از ساختواژههای متنوّع و آرایههایی چون تتابع اضافات، میتواند گواهی بر عادتوارۀ ترجمهای وی باشد که از طریق میدانهایی که صالح حسینی در آنها به سر برده و موضعی که در آن میادین داشته است، قابل تبیین هستند. میدانها، تجربیات زندگی و ارتباطات صالح حسینی با کنشگران متعدّد، سبک وی را در ترجمه شکل دادهاند و میتوان آن سبک خاص را سبک کهنگرای صالح حسینی نامید.
رجبعلی عسکرزاده طرقبه
چکیده
مارکس انگیزههای اقتصادی را زمینهساز تمامی تصمیمات مهم جامعة کاپیتالیستی میداند. مارکسیستها جامعة کاپیتالیستی را به سه گروه بورژوازی، خردهبورژوازی و طبقة کارگر تقسیم میکنند. در نمایشنامة داستان باغ وحش، نوشتة ادوارد البی، پیتر را میتوان نمایندة خردهبورژوازی یا طبقة متوسط و جری را نمایندة طبقة کارگر در نظر گرفت. مارکس ...
بیشتر
مارکس انگیزههای اقتصادی را زمینهساز تمامی تصمیمات مهم جامعة کاپیتالیستی میداند. مارکسیستها جامعة کاپیتالیستی را به سه گروه بورژوازی، خردهبورژوازی و طبقة کارگر تقسیم میکنند. در نمایشنامة داستان باغ وحش، نوشتة ادوارد البی، پیتر را میتوان نمایندة خردهبورژوازی یا طبقة متوسط و جری را نمایندة طبقة کارگر در نظر گرفت. مارکس عقیده دارد که در جامعة کاپیتالیستی، دو گروه آخر در جامعه، قربانی طبقة بورژوازی میشوند؛ زیرا این گروه از آن دو گروه دیگر برای رسیدن به اهداف خود بهره میگیرد. براساس نظر لویی آلتوسر که ادامهدهندة راه مارکسیسم است، سیستم از طریق دستگاههای ایدئولوژیک (ISA) و سرکوبگر (RSA) بر مردم حکومت میکند. دستگاهای ایدئولوژیک غالباً شامل نهادهای اجتماعی مانند خانواده، مدرسه و کلیسا میشود. پیتر و جری دو شخصیت نمایشنامه، قربانیان جامعهاند، یکی بهدلیل فقر و احساس بیگانگی و دیگری بهواسطة تلقین عقاید و شستشوی مغزی. آلتوسر «تلقین عقاید» را روشی میداند که هژمونی از طریق آن، افراد را وادار به پذیرش ایدئولوژی خود میکند. آلتوسر همچنین منشأ این تلقین عقاید را سیستم آموزشی، مذهب و رسانه میداند. هدف این مقاله بررسی نمایشنامة داستان باغ وحش، براساس نظر آلتوسر است. بر این اساس، پیتر بهعنوان فردی که در شرکت انتشاراتی کارمی کند و اهل مطالعه و تماشای تلویزیون است، در مرکز تلقین عقاید قرار دارد. مفهوم دیگری که در این نظریه وجود دارد، مفهوم بیگانگی است. از طرفی، مارکس بیگانگی را فقدان درک نفس میداند. با توجه به این مسئله، افراد هم از خود بیگانه میشوند و هم با یکدیگر. یافتههای این مقاله نشان میدهد که جری نهتنها از خود بلکه با دیگر افراد جامعه نیز بیگانه شده است. او در تنهایی و انزوا در خانهای زندگی میکند که شبیه باغ وحش است. پیتر نیز از خود بیگانه شده است؛ زیرا نسبت به شرایطش بهعنوان شخصی که قربانی تلقین ایدئولوژی جامعة کاپیتالیستی است، آگاه نیست.
میثم ابراهیمی؛ مهیار علوی مقدم؛ محمد داوودی
چکیده
کندوکاو در پیشینة تاریخی بلاغت در زبانهای فارسی و انگلیسی، ما را با برخی همانندیها و تمایزها و در نتیجه طبقهبندی بلاغی آشنا میکند. در این مقاله، میکوشیم به واکاوی تطبیقی یکی از شاخههای اساسی بلاغت در حوزههای زبانی و ادبی در علم «بیان» یعنی «استعاره» و طبقهبندی انواع آن در زبانهای فارسی و انگلیسی بپردازیم ...
بیشتر
کندوکاو در پیشینة تاریخی بلاغت در زبانهای فارسی و انگلیسی، ما را با برخی همانندیها و تمایزها و در نتیجه طبقهبندی بلاغی آشنا میکند. در این مقاله، میکوشیم به واکاوی تطبیقی یکی از شاخههای اساسی بلاغت در حوزههای زبانی و ادبی در علم «بیان» یعنی «استعاره» و طبقهبندی انواع آن در زبانهای فارسی و انگلیسی بپردازیم تا به این ترتیب به زمینهها و خاستگاههای جهاننگری و زیباشناختی این دو زبان دست یابیم. استعاره از تخییلآمیزترین صناعات مطرح در قلمرو علم بیان است که در بلاغت فارسی و انگلیسی در کنار وجوه تمایز، همانندیهای بسیاری نیز دارند. استعاره در زبان انگلیسی به گستردگی و جزنگری زبان فارسی بحث نشده و کلیتر و در عین حال، دقیقتر و منظمتر بررسی شده است. در زبان بلاغی انگلیسی ذکر هر دو طرف اصلی تشبیه (مشبه و مشبّهبه) که در زبان بلاغی فارسی جز تشبیهات طبقهبندی میشود استعارة صریح خوانده شده است. استعاره در فارسی و انگلیسی دارای طبقهبندیهایی است که میتوان نمونههایی از استعاره را در میان این دو زبان یافت. ضمن آن که در بلاغت انگلیسی گونهای استعاره وجود دارد که در آن هر دو رکن اصلی استعاره حذف میشوند که این نوع در بلاغت فارسی نمونهای ندارد.