مقالۀ پژوهشی
هانیه جاجرمی؛ رضا پیشقدم؛ سحر مقیمی
چکیده
ازآنجاییکه واژگان هر زبان بخش عمدهای از فهم آن زبان را به خود اختصاص میدهند، یادگیری این حجم زیاد از واژگان برای زبانآموزان کار دشواری است که نیاز به استفاده از روشهای خاص جهت امکانپذیری و سهولت انجام آن بهوضوح احساس میشود. تکرار، بهعنوان روشی مؤثر برای یادگیری و یادسپاری واژگان، از دیرباز در امر آموزش زبان مطرح بوده ...
بیشتر
ازآنجاییکه واژگان هر زبان بخش عمدهای از فهم آن زبان را به خود اختصاص میدهند، یادگیری این حجم زیاد از واژگان برای زبانآموزان کار دشواری است که نیاز به استفاده از روشهای خاص جهت امکانپذیری و سهولت انجام آن بهوضوح احساس میشود. تکرار، بهعنوان روشی مؤثر برای یادگیری و یادسپاری واژگان، از دیرباز در امر آموزش زبان مطرح بوده است. بااینوجود، به نظر میرسد که نحوه و تعداد تکرار مؤثر واژگان جهت تدریس در کلاس درس کمتر مورد توجّه پژوهشهای زبانی و بهتبع آن مدرّسان زبان انگلیسی قرار گرفته است. ازاینرو، با در نظر گرفتن اهمّیّت احساسات زبانآموزان در امر یادگیری که پیوسته در تاریخچۀ آموزش زبان مورد تأکید قرار گرفته است، این مطالعه با کمک گرفتن از الگوی «هَیَجامَد» (تلفیق دو واژۀ هیجان و بسامد)، به بررسی شیوه و تعداد اثربخش تکرار واژگان پرداخته و بر اساس مرور پژوهشهای انجامشده در حوزههای زبانی و روانشناسی شناختی، روش مؤثر تکرار بافاصله را تبیین مینماید. بدین منظور، تعداد 100 نفر شرکتکننده، با سطح بسندگیِ متوسطِ زبانِ انگلیسی، بهطور تصادفی در 5 گروه (گروهِ بدون تکرار، 1، 2، 3، و 4 تکرار) قرار گرفتند. سپس تعداد 15 واژه که شرکتکنندگان هیچ اطّلاعاتی در زبانِ مادری خود نسبت به آنها نداشتند، جهت تدریس انتخاب شدند. آنگاه، برای مقایسۀ نتایج آزمون یادآوری واژگان، از آزمونِ «تحلیل واریانس یکعاملی» استفاده شد. نتایج تحقیق، تفاوت معناداری را بین گروههای بدون تکرار و 2 تکرار نشان داد. در پایان، پیشنهاد میشود که تعداد 2 تکرار به روش بافاصله و همچنین در نظر گرفتن هَیَجامَد زبانآموزان نسبت به واژگان، میتواند بهعنوان تعداد تکرار بهینه و روشی مؤثر برای تکرار واژه، نقش بسزایی در یادگیری واژگان در کلاس درس ایفا نماید.
مقالۀ پژوهشی
آزاده فسنقری؛ حمیدرضا شعیری؛ محمود رضا گشمردی؛ رویا لطافتی
چکیده
ارتباط بین فرایند یاددهی‑یادگیری و مقولة فرهنگ در دهههای اخیر توجّه صاحبنظران حوزة آموزش را به خود معطوف کرده است؛ از نظر این محقّقان، فرایند یاددهی‑یادگیری پدیدهای است که در بستر اجتماع و تحت تأثیر عوامل و متغیرهای فرهنگی شکل میگیرد؛ به همین دلیل نمیتوان مطالعات فرهنگ و یادگیری را از یکدیگر جدا دانست و تأثیر ...
بیشتر
ارتباط بین فرایند یاددهی‑یادگیری و مقولة فرهنگ در دهههای اخیر توجّه صاحبنظران حوزة آموزش را به خود معطوف کرده است؛ از نظر این محقّقان، فرایند یاددهی‑یادگیری پدیدهای است که در بستر اجتماع و تحت تأثیر عوامل و متغیرهای فرهنگی شکل میگیرد؛ به همین دلیل نمیتوان مطالعات فرهنگ و یادگیری را از یکدیگر جدا دانست و تأثیر متغیرهای فرهنگی بر جریان یاددهی‑یادگیری را نادیده گرفت. در همین راستا، پژوهش حاضر بر آن است تا از سویی به مطالعة ویژگیهای فرهنگی فراگیران ایرانی بپردازد و از سویی دیگر، امکان تغییر این ویژگیهای فرهنگمحور را بررسی و واکاوی کند. بهمنظور تحقّق اهداف پژوهش و دستیابی به الگویی بهینه و کاربردی در زمینة فرایند یاددهی‑یادگیری زبان فرانسه، مقالة حاضر تأثیر روش تفکّر شبکهای بر فرهنگ یادگیری زبانآموزان ایرانی را در چارچوب الگوی «ابعاد فرهنگی هافستد» مورد بررسی قرار میدهد. این پژوهش با روش شبهآزمایشی در بین 48 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی زبان و ادبیّات فرانسه مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 98- 97 دانشگاه حکیم سبزواری انجام گرفت. برای سنجش مؤلفههای فرهنگ یادگیری جامعة آماری از پرسشنامة محقّقساختة ابعاد فرهنگی هافستد استفاده شد. بررسی و تحلیل دادهها بیانگر تفاوت آماری معنادار بین ابعاد فاصلة قدرت، فردگرایی‑جمعگرایی، مردنگری‑زننگری، جهتگیری بلندمدّت جهتگیری کوتاه مدّت و عدم تفاوت آماری معنادار بین بعد ابهامگریزی در گروههای آزمایش و کنترل بود. یافتههای پژوهش از یک سو نشان داد که بهکارگیری شیوة تفکّر شبکهای میتواند ابعاد فرهنگی هافستد را بهطور معناداری متأثر سازد؛ از سویی دیگر، دریافتیم که بهکارگیری این روش امکان و بستر مناسبی را برای اصلاح تدریجی فرهنگ یادگیری زبانآموزان فراهم میسازد.
مقالۀ پژوهشی
محمد احمدی صفا؛ رحیمه کاربخش راوری
چکیده
کنشهای گفتاری یکی از مباحث مهم تحلیل گفتمان در حوزه زبانشناسی بهشمار میرود و در سالهای اخیر ابعاد مختلف اینگونه کنشها در زبانهای مختلف مورد مطالعه و توجه پژوهشگران و زبانشناسان قرار گرفته است. از جمله ابعاد مورد توجه اینگونه کنشها ساختار زبانی و کاربردهای آنان در زبانهای مختلف ...
بیشتر
کنشهای گفتاری یکی از مباحث مهم تحلیل گفتمان در حوزه زبانشناسی بهشمار میرود و در سالهای اخیر ابعاد مختلف اینگونه کنشها در زبانهای مختلف مورد مطالعه و توجه پژوهشگران و زبانشناسان قرار گرفته است. از جمله ابعاد مورد توجه اینگونه کنشها ساختار زبانی و کاربردهای آنان در زبانهای مختلف است. پژوهش حاضر به بررسی تطبیقی کاربردهای کنش گفتاری تملق در دو زبان فارسی و انگلیسی پرداخته است و بدین منظور کاربردهای این کنش گفتاری در مکالمات 120 فیلم (60 فیلم فارسی و 60 فیلم انگلیسی) مورد مطالعه قرار گرفت. پس از استخراج تمامی مکالمات مربوط به این کنش گفتاری در مجموعه مورد بررسی و جمعآوری اطلاعات موردنظر، مدل هایمز (1967) مبنای بررسی تطبیقی قرار گرفت. نتایج بهدست آمده حاکی از آن است که تملق در هر دو فرهنگ فارسی و انگلیسی برای نفوذ مثبت در مخاطبین مورد استفاده قرار میگیرد و کاربردهای این کنش گفتاری در زبان فارسی به 19 مورد و در زبان انگلیسی به 11 مورد میرسد. علاوه بر این، در هر دو زبان مورد مطالعه، کنش گفتاری تملق در هر دو موقعیت رسمی و غیررسمی یافت میشود اما در زبان فارسی استفاده از آن در موقعیتهای غیررسمی و خصوصی بسیار بیشتر از کاربرد آنها در موقعیتهای رسمی است. همچنین، بر اساس نتایج بهدست آمده، فراوانی و کاربرد تملق در زبان و فرهنگ فارسی بهمراتب بیشتر از زبان و فرهنگ انگلیسی است.
مقالۀ پژوهشی
محمدرضا فارسیان؛ فاطمه قاسمی آریان
چکیده
ادبیات عامه بخش مهم و قابلتوجهی از فرهنگ عامه (فولکلور) را دربرمیگیرد که به طور شفاهی از نسلی به نسل دیگر انتقال یافته و جمعآوری و بررسی آن، بسیاری از نکات تاریک و مبهم زندگی ملل را آشکار میسازد. اینگونه تصاویر در واقع، گنجینههای ملی هستند که «حافظة جمعی» مردم یک سرزمین را تشکیل میدهند. از این رو، سفرنامههای اروپایی ...
بیشتر
ادبیات عامه بخش مهم و قابلتوجهی از فرهنگ عامه (فولکلور) را دربرمیگیرد که به طور شفاهی از نسلی به نسل دیگر انتقال یافته و جمعآوری و بررسی آن، بسیاری از نکات تاریک و مبهم زندگی ملل را آشکار میسازد. اینگونه تصاویر در واقع، گنجینههای ملی هستند که «حافظة جمعی» مردم یک سرزمین را تشکیل میدهند. از این رو، سفرنامههای اروپایی که تصویرگر عناصر ادبیات عامه ایران هستند، از اهمیت ویژهای برخوردارند و بررسی آنها در حوزة ادبیات تطبیقی قرار میگیرد؛ چراکه سفرنامهها آیینة بازتاب فرهنگ و جامعة «دیگری» هستند که در آنها میتوان به تجلی فرهنگ و ادبیات عامه به صورت تصاویر بستهای از استرئوتیپها و کلیشههای ملی و بینافرهنگی دست یافت. بدین منظور، از میان آثار سیاحان فرانسوی که در قرن بیستم میلادی به ایران عزیمت کردند، سفرنامة هانریرنه دالمانی که بیش از دیگر سفرنامههای همعصر خود، تحت تأثیر ادبیات عامه روایت شده، مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است. در همین راستا، این مقاله در تلاش است تا در چارچوب رهیافت تصویرشناسی، ضمن واکاوی تصاویر بازنماییشده از ادبیات عامة ایران در سفرنامة هانریرنه دالمانی تحت عنوان از خراسان تا بختیاری، به شیوة توصیفی_تحلیلی، به این پرسش پاسخ دهد که ادبیات عامة ایران چگونه در سفرنامة دالمانی بازتاب یافته و ایدئولوژی سیاح چه نقشی در این بازنمایی داشته است؟ نتایج حاصل آمده از تحقیق نشان میدهند که تصاویر بازنماییشده شامل جلوههای عامیانه ادبیات فارسی، اشعار، القاب و گفتارهای عامیانه و حکایاتی است که اهمیت جایگاه زبان و ادب فارسی نزد ایرانیان و اروپائیان را نشان داده و از خلال حکایات، ابعادی از فرهنگ ایران تجلی یافته است.
مقالۀ پژوهشی
محمد امیریوسفی
چکیده
تاکنون مطالعات بسیاری بر چگونگی یادگیری واژه توسط بزرگسالان در زبان دوم به انجام رسیده است. بسیاری از محققان معتقدند یادگیری واژه در بین فراگیران خردسال متفاوت بوده و شیوههای جدید آموزش زبان، مانند روش تکلیفمحور که بر استفاده و تولید زبان دوم تأکید دارند، برای این افراد مناسب نیستند. هدف مطالعۀ حاضر، بررسی تطبیقی دو نوع روش تدریس ...
بیشتر
تاکنون مطالعات بسیاری بر چگونگی یادگیری واژه توسط بزرگسالان در زبان دوم به انجام رسیده است. بسیاری از محققان معتقدند یادگیری واژه در بین فراگیران خردسال متفاوت بوده و شیوههای جدید آموزش زبان، مانند روش تکلیفمحور که بر استفاده و تولید زبان دوم تأکید دارند، برای این افراد مناسب نیستند. هدف مطالعۀ حاضر، بررسی تطبیقی دو نوع روش تدریس (دروندادمحور در مقابل بروندادمحور) بر یادگیری و بهیادسپاری واژگان انگلیسی در میان فراگیران خردسال ایرانی است. 45 زبانآموز 6 تا 7 ساله به 3 گروه کنترل، دروندادمحور و بروندادمحورتقسیم شدند. در روش بروندادمحور، لغات مد نظر با استفاده از تکالیف بروندادمحور به شرکتکنندگان آموزش داده شد. اما در روش دروندادمحور، لغات مد نظر به صورت تکالیف دروندادمحور به آنها ارائه شد و هیچگونه تولید زبانی از آنها درخواست نگردید. پس از 4 هفته تدریس، دو نوع آزمون واژگانی (درک شنیداری و تولید) به عنوان پیشآزمون، پسآزمون و پس آزمون تأخیری از آنان گرفته شد. نتایج تحلیل دادهها نشان داد که میانگین نمرات پس آزمون و پس آزمون با تاخیر درک شنیداری و تولید گروه درونداد و برونداد با هم یکسان است اما به طور معناداری از میانگین نمرات پس آزمون و پس آزمون با تاخیر گروه کنترل بیشتر است. لذا بر اساس این نتایج می توان اینگونه نتیجه گرفت که هر دو روش منجر به افزایش دانش درکی، شنیداری و تولیدی واژگان مد نظر در میان فراگیران گردیده است. بهطور کلی، نتایج تأییدکنندۀ نظر لانگ (2015) مبنی بر این نکته است که هر یک از روشهای آموزش زبان، نقاط ضعف و قوت خود را دارند و ترکیب مناسبی از همهی روشها، با توجه به نیاز و مشخصات زبانآموزان میتواند نتایج مثبتی در پی داشته باشد.
مقالۀ پژوهشی
لیلا دوبختی
چکیده
زبان انگلیسی دیگر به عنوان تهدیدی برای یکپارچگی یک کشور محسوب نمیشود، زیرا نشانگر سبک زندگی و فرهنگ آمریکایی و بریتانیایی نمیباشد. اخیرا واژه «انگلیسیهای جهانی»، باب شده است. در واقع زبان انگلیسی تبدیل به یک زبان جهانی شده است و به ندرت گویشوران انگلیسی آن را به عنوان دارایی خودشان به حساب میآورند. اصل لازم ...
بیشتر
زبان انگلیسی دیگر به عنوان تهدیدی برای یکپارچگی یک کشور محسوب نمیشود، زیرا نشانگر سبک زندگی و فرهنگ آمریکایی و بریتانیایی نمیباشد. اخیرا واژه «انگلیسیهای جهانی»، باب شده است. در واقع زبان انگلیسی تبدیل به یک زبان جهانی شده است و به ندرت گویشوران انگلیسی آن را به عنوان دارایی خودشان به حساب میآورند. اصل لازم این است که آموزش زبان انگلیسی با عرفهای فرهنگی آمیخته و ارائه شود. این رویکرد تاکید دارد که زبان بایستی با فرهنگ آمیخته شده و به همراه جنبههای فرهنگی تدریس و فراگرفته شود. ضمنا فرض بر این است که جهانیسازی اکثر ملتها را تحت تاثیر قرار داده و یک فرهنگ جهانی به وجود آورده است. یکی از دلایل این ادعا وسایل و کالاهایی هستند که در سراسر جهان استفاده میشوند. مقاله حاضر نقش فرهنگ را در رابطه با جهانیسازی شدن، شکلگیری بافتی، توانش فرهنگی، مطالب درسی، زبانآموزان و معلمان بررسی میکند. نکته مهمی که این مطلب به آن تاکید میکند، تفاوتهای بین موقعیتهایی است که در آنها زبان تدریس و فراگرفته میشود: موقعیت انگلیسی به عنوان زبان خارجی و موقعیت انگلیسی به عنوان زبان دوم. امید بر این است که این مطالعه برای تهیه و تدوین مطالب درسی، معلمان زبان و برنامهریزان درسی مفید واقع شود.
مقالۀ پژوهشی
علی مالمیر
چکیده
توانش بینافرهنگی معلمان زبان خارجه و درک و آگاهی آنان از تفاوتها و تشابهات بینفرهنگی یکی از عوامل تعیینکننده در موفقیت حرفهای آنهاست. یکی از زیرمجموعههای توانش تعاملی که تاثیر بسیار زیادی از دانش بینافرهنگی معلمان و کاربرد آن در آموزش کلاسی میپذیرد، دانش منظورشناختی است. بنابراین، مطالعۀ حاضر تلاش کردهاست ...
بیشتر
توانش بینافرهنگی معلمان زبان خارجه و درک و آگاهی آنان از تفاوتها و تشابهات بینفرهنگی یکی از عوامل تعیینکننده در موفقیت حرفهای آنهاست. یکی از زیرمجموعههای توانش تعاملی که تاثیر بسیار زیادی از دانش بینافرهنگی معلمان و کاربرد آن در آموزش کلاسی میپذیرد، دانش منظورشناختی است. بنابراین، مطالعۀ حاضر تلاش کردهاست رابطۀ بین توانش بینافرهنگی تعاملی معلمان زبان خارجه و میزان دانش منظورشناختی زبانآموزان آنها را در زمینۀ کنشهای کلامی پربسامد مورد بررسی قرار دهد. مشارکتکنندگان، 85 معلم زبان انگلیسی و 610 زبانآموز ایرانی سطح متوسطه بالا و پیشرفته آنها بودند و بین 4 تا ۷ سال زبان انگلیسی را در موسسات آموزشی مطالعه کرده و کتاب مکالمه آمریکایی امریکن فایلرا به اتمام رسانده بودند. برای جمعآوری دادهها، پرسشنامه توانش تعامل بینافرهنگی ژائو (2011) توسط 85 معلم زبان انگلیسی تکمیل شد و سپس 610 زبانآموز متوسطه بالا و پیشرفته زبان انگلیسی موسسات هدف، به آزمون سه گزینهای کنشهای کلامی پربسامد انگلیسی تاجالدین و مالمیر (2015) پاسخ دادند. تجزیه وتحلیل دادهها با استفاده از رگرسیون چندمنظوره روشن ساخت که بین میزان توانش بینافرهنگی معلمان زبان خارجه و دانش کنشهای کلامی آنها رابطۀ مستقیم و معناداری وجود داشت. طبق نتایج این مطالعه، برای ارتقاء توانش منظورشناختی زبانآموزان میبایست معلمان زبان خارجه توانش بینافرهنگی خود را از تفاوتها و تشابهات زبان خارجه و زبان مادری زبانآموزان گسترش دهند.