مقالۀ پژوهشی
علی خزاعی فرید؛ مرضیه ملکشاهی
چکیده
تاریخنگاری جدید مبتنی بر نظریه، روش و معرفتشناسی تحقیق است. این بحث وارد حوزۀ ترجمه نیز شده است و تا کنون محققان بسیاری در مورد پژوهش تاریخی، مفهوم تاریخ و تاریخنگاری و روششناسی آن سخن گفتهاند و با پیشنهاد و ترویج رویکردهای مختلف تاریخنگاری به غنیسازی این حوزه پرداختهاند. در این میان نظرات آنتونی پیم (1992) در این زمینه ...
بیشتر
تاریخنگاری جدید مبتنی بر نظریه، روش و معرفتشناسی تحقیق است. این بحث وارد حوزۀ ترجمه نیز شده است و تا کنون محققان بسیاری در مورد پژوهش تاریخی، مفهوم تاریخ و تاریخنگاری و روششناسی آن سخن گفتهاند و با پیشنهاد و ترویج رویکردهای مختلف تاریخنگاری به غنیسازی این حوزه پرداختهاند. در این میان نظرات آنتونی پیم (1992) در این زمینه در خور توجه است. به اعتقاد پیم متونی که عموماً آنها را متونی دربارۀ تاریخ ترجمه میدانیم در واقع بیشتر در حوزۀ نقد تاریخی یا بایگانیشناسی قرار میگیرند و نه بهطور مطلق در حوزه تاریخنگاری (پیم، 1992). به اعتقاد پیم نه نقد و نه بایگانیشناسی هیچکدام نمیتوانند فرضیاتی مطرح کنند که با پویایی و تغییر در ارتباط باشد. هر دوی آنها از تببین و تشریح تغییر، چیزی که در پژوهش تاریخی حرف اول و آخر را میزند، ناتوانند. به زعم وی این نقیصه از این نشئت میگیرد که محققان دقیقاً نمیدانند به دنبال چه هستند و چگونه میخواهند به آن دست یابند. از این رو تاریخنگاری ترجمه غالباً بهصورت کلی و بدون پرداختن به جزئیات انجام میگیرد و به همین علت نهایتاً فهرستی از اطلاعات ارائه میشود بیآنکه مبتی بر پایه و اساس علمی بهویژه آزمودن فرضیههای ابطالپذیر باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی کتاب با چراغ و آینه: در جستجوی ریشههای تحول شعر معاصر ایران اثرمحمدرضا شفیعی کدکنی ، از منظر تاریخنگاری ترجمه با رویکرد پیم است. بررسی این کتاب نشان داد که کدکنی با استناد به مستندات بسیاری، از روشهای حکایتوار مورد نکوهش پیم دوری جسته و بر نقش فعال ترجمه و مترجمان در فرآیند تغییر تأکید میکند، همچنین با تأکید بر فرهنگ مبدأ و زبانهایی که ترجمهها از آنها صورت میگیرد، از ایراداهای وارد شده بر مدلهای سیستمی توسط پیم که بیشتر بر فرهنگ مقصد تأکید میکنند، دوری جسته است، بهطوری که میتوان گفت روش کدکنی بهدلایل زیر تا حد بسیار زیادی به مدل تاریخنگاری مورد نظر پیم نزدیک است.• پاسخدادن به یک مسئلۀ خاص ( تحول شعر معاصر فارسی)• مبتنیبودن بر شواهد مستند و مستدل• توصیف مترجمان بهعنوان عوامل بالقوه تغییر و تحول تاریخی• تأکید بر فرهنگ مبدأ• توجه به جایگاه بینافرهنگی مترجمان• بهکارگیری فرضیههای روششناختی که قابلیت ابطالپذیری دارند
مقالۀ پژوهشی
احسان پناهبر؛ اکبر حسابی؛ حسین پیرنجم الدین
چکیده
تاکنون رویکردهای متفاوتی به مسئلۀ تعادل در ترجمه پرداختهاند که در این میان میتوان به «فرضیۀ شناختی ترجمه» مندلبلیت و نظریۀ «تعادل تجربیِ» تاباکوسکا اشارهکرد. مطالعۀ حاضر به بررسی تعادل زیباییشناختی با استفاده از دو نظریۀ زیباییشناسی دریافت آیزر و استعارۀ شناختی لیکاف و جانسون میپردازد تا بتوان الگویی تلفیقی ...
بیشتر
تاکنون رویکردهای متفاوتی به مسئلۀ تعادل در ترجمه پرداختهاند که در این میان میتوان به «فرضیۀ شناختی ترجمه» مندلبلیت و نظریۀ «تعادل تجربیِ» تاباکوسکا اشارهکرد. مطالعۀ حاضر به بررسی تعادل زیباییشناختی با استفاده از دو نظریۀ زیباییشناسی دریافت آیزر و استعارۀ شناختی لیکاف و جانسون میپردازد تا بتوان الگویی تلفیقی از نظریات مندلبلیت و تاباکوسکا را با مؤلفۀ تعادل زیباییشناختی ارائه داد. لذا دو رباعی از خیام و ترجمۀ آنها از فیتزجرالد به شیوۀ هدفمند انتخاب شدند و با استفاده از روش تحلیل محتوا و تکنیکهای معتبر تشخیص استعارۀ شناختی، دادهها استخراج و تحلیل شدند. نتایج نشان میدهد که الگوهای فرهنگی در تولید و فهم استعارات مفهومی نقش اساسی دارند؛ بنابراین مترجم در ترجمۀ استعارات شناختی در برخورد با شرایط نگاشت متفاوت ناشی از تفاوت در الگوهای فرهنگی دو زبان، مفهومپردازی را در نظام مفهومی خود تغییر داده است تا تعادل شناختی را برقرار سازد. همچنین در برخورد با شرایط نگاشت یکسان، مترجم تحت تأثیر الگوهای فرهنگی یکسان در دو فرهنگ، سعی کرده است تا مفهومپردازی متن مبدأ را حفظ کند. نتایج همچنین نشان میدهد که با توجه به نظریات مذکور میتوان تعادل زیباییشناختی ترجمه را بررسی کرد و مؤلفۀ زیباییشناسی را به الگوی تلفیقی مذکور اضافه کرد.
مقالۀ پژوهشی
محمود افروز
چکیده
مقالۀ حاضر به بررسی نقش مترجمانِ بومی در ترجمۀ عناصر فرهنگمحور پرداخته است. مترجمان در شناساندن فرهنگ مبدأ به مخاطبانِ خود نقش کلیدی دارند. با توجه به اینکه فرهنگ از جوانب مهم هوّیت یک ملت است، وظیفۀ خطیرِ مترجمان در ارائۀ ترجمهای صحیح جلب توجه میکند. در این مقاله مقصود از مترجم بومی، مترجمی است که از زبان مادریِ خود به زبان خارجی ...
بیشتر
مقالۀ حاضر به بررسی نقش مترجمانِ بومی در ترجمۀ عناصر فرهنگمحور پرداخته است. مترجمان در شناساندن فرهنگ مبدأ به مخاطبانِ خود نقش کلیدی دارند. با توجه به اینکه فرهنگ از جوانب مهم هوّیت یک ملت است، وظیفۀ خطیرِ مترجمان در ارائۀ ترجمهای صحیح جلب توجه میکند. در این مقاله مقصود از مترجم بومی، مترجمی است که از زبان مادریِ خود به زبان خارجی ترجمه میکند و مقصود از مترجم خارجی، مترجمی است که از زبان خارجی به زبان مادری خود ترجمه میکند. حال این موضوع که کدامیک از مترجمان، بومی یا خارجی، در ترجمۀ عناصر فرهنگی و به تبع آن شناساندن صحیح فرهنگ یک ملت موفقتر عمل میکنند، موضوعی مورد پژوهشاست. ترجمۀ داستانهای کوتاه و بلند، رمانها، انواع شعرها و غیره را میتوان جزو ترجمۀ آثار فرهنگی محسوب کرد. مقالۀ حاضر دو ترجمه از «بوف کور» را بررسی میکند. یکی از مترجمان بومی و دیگری خارجی است. در خلال مقاله به پارهای از سؤالات در باب جایگاه ترجمۀ مترجم خارجی و بومی در تعامل و ارتباط با ارزشهای فرهنگی و هویت ملی پاسخ داده شده است. طبق نتایج پژوهش، مترجم بومی تلاش بیشتری برای ترجمۀ دقیقتر عناصر فرهنگی کرده و در حفظ هویت ملی نقش پررنگتری داشته است.
مقالۀ پژوهشی
شهرام دلشاد؛ سید مهدی مسبوق
چکیده
از سدههای نخست هجری که داستانهای هزار و یک شب به عربی برگردانده شد تا دوران معاصر که با خیل عظیمی از مترجمان به زبانهای مختلف جهان روبهرو گردیده، شاهد ورود سلایق گوناگون در ترجمۀ این کتاب بودهایم که نتیجۀ آن از میان رفتن اصل، تعدد نسخهها و اختلافات عمده میان ترجمهها است. یکسانبودن نسخۀ اساس ترجمۀ طسوجی و اقلیدی و مرعشیپور ...
بیشتر
از سدههای نخست هجری که داستانهای هزار و یک شب به عربی برگردانده شد تا دوران معاصر که با خیل عظیمی از مترجمان به زبانهای مختلف جهان روبهرو گردیده، شاهد ورود سلایق گوناگون در ترجمۀ این کتاب بودهایم که نتیجۀ آن از میان رفتن اصل، تعدد نسخهها و اختلافات عمده میان ترجمهها است. یکسانبودن نسخۀ اساس ترجمۀ طسوجی و اقلیدی و مرعشیپور (چاپ بولاق مصر) زمینۀ مناسبی را برای بررسی نحوۀ تعامل این سه مترجم با متن اصلی فراهم میکند. حذف یکی از مؤلفههای مهم نقد ترجمه بر اساس نطریۀ ژان رنه لادمیرال نظریهپرداز مقصدگرای فرانسوی بهشمار میرود. او معتقد است که مترجم گاه میتواند به حذف گزارهای متنی روی آورد. این فرآیند در عملیات ترجمه بنابر الزامات فراوانی نظیر الزامات فرهنگی، زبانی، سبکی و غیره رخ میدهد. مبحث پیشرو میکوشد مؤلفه حذف را در سه مقولۀ بیان حالات عشقی، برگردان اشعار و نشانههای عربی-اسلامی در ترجمههای فارسی ألف لیلة و لیلة همورد ارزیابی و سنجش قرار دهد.
مقالۀ پژوهشی
رجبعلی عسکرزاده طرقبه؛ مریم السادات موسوی تکیه
چکیده
این مقاله به بررسی درونمایۀ «نگاه خیره» میپردازد. درونمایۀ «نگاه خیره» از جمله مباحثی است که هم در آثار ادبی و فلسفی سارتر و هم در فلسفۀ فوکو مورد توجه قرار گرفته است. در این مقاله، باور این دو فیلسوف دربارۀ قدرت «نگاه خیره» در نمایشنامۀ تمثیلگونۀ در بسته اثر ژان پل سارتر بررسی میشود. با واکاوی در تار ...
بیشتر
این مقاله به بررسی درونمایۀ «نگاه خیره» میپردازد. درونمایۀ «نگاه خیره» از جمله مباحثی است که هم در آثار ادبی و فلسفی سارتر و هم در فلسفۀ فوکو مورد توجه قرار گرفته است. در این مقاله، باور این دو فیلسوف دربارۀ قدرت «نگاه خیره» در نمایشنامۀ تمثیلگونۀ در بسته اثر ژان پل سارتر بررسی میشود. با واکاوی در تار و پود اجزای این نمایشنامه و با بهکارگیری ابزارهایی که «نگاه خیره» در اختیار دارد و از آن طریق به هستی دیگری عینیت میبخشد، در این مقاله سعی بر آن است که چگونگی سلب آزادی سوژه [فاعل شناسا] و بیگانهشدگی فرد نسبت به وجود واقعی خود نشان داده شود. اثرات دائمی، محونشدنی و نابودکنندهای که زیر سایۀ سنگین «نگاه خیره» دیگری در شخصیت سوژه [فاعل شناسا] جاری میشود، آزادی افراد را تحتالشعاع خود قرار میدهد و در چنگال رابطۀ قدرت، اسیر و گرفتار میکند همچنان که شخصیتهای نمایش، اینه ، استل و گارسین در هزارتوی روابط قدرت گرفتار میشوند و از آنجا که در برابر هجوم «نگاه خیره» دیگری، به شیء بیدفاعی تبدیل میشوند، راه گریز برای فرار از چشمی که به آنها خیره شده است، نمییابند.
مقالۀ پژوهشی
محمّدرضا فارسیان؛ سارا جوانمردی
چکیده
ادبیات تطبیقی شاخه ای است از نقد ادبی که به بررسی روابط فرهنگی و ادبی میان ملت ها می پردازد. از این رو بررسی شباهت ها ی محتوایی و ساختاری میان آثار نویسندگان برخاسته از فرهنگ ها ی گوناگون شاخه ای از پژوهش های تطبیقی است، که همواره مورد توجه پژوهشگران بوده است. در این گفتار برآنیم تا به پژوهشی در این زمینه با نگاهی به آثار ویکتور هوگو ...
بیشتر
ادبیات تطبیقی شاخه ای است از نقد ادبی که به بررسی روابط فرهنگی و ادبی میان ملت ها می پردازد. از این رو بررسی شباهت ها ی محتوایی و ساختاری میان آثار نویسندگان برخاسته از فرهنگ ها ی گوناگون شاخه ای از پژوهش های تطبیقی است، که همواره مورد توجه پژوهشگران بوده است. در این گفتار برآنیم تا به پژوهشی در این زمینه با نگاهی به آثار ویکتور هوگو و شاپور قریب بپردازیم. هوگو، در رمان مردی که می خندد می کوشد تا به روایت سرنوشت سیاه پسرکی زشت رو که همواره خنده ی موحشی بر چهره دارد، بپردازد. قریب، نویسنده ی معاصر ایرانی، نیز در داستان عذرا لندوکه به حکایت تیره روزی دخترکی زشت رو می پردازد. دو داستان تصویری است از زندگی انسان هایی که صورتی زشت اما سیرتی زیبا دارند. میان این دو اثر ، از نظر مضامین،گره خوردگی حوادث و شخصیت ها مشابهت هایی وجود دارد. در این جستار برآنیم تا با استفاده از ابزار های تطبیق و مقایسه به تحلیل تطبیقی محتوا و ساختار در دو اثر و نیز به مشخص کردن میزان و علت همانندی ها در دو جامعه متفاوت شرقی و غربی بپردازیم .