نوع مقاله : مقالۀ پژوهشی
نویسندگان
گروه زبان و ادبیات فارسی،دانشگاه آزاد اسلامی، واحد شیروان، شیروان، ایران
چکیده
داستان جاناتان مرغ دریایی و شازده کوچولو گزارشی از سفرهایی تمثیلی برای رسیدن به کمالاند. کمپبل معتقد است قهرمان در سفر بهسوی ناخودآگاه نخست باید از سرزمینی که بدان خو گرفته عزیمت کند و سپس در مکانی ناآشنا، با نیروهایی ناشناخته رویارو شود و آزمونهایی را از سر بگذراند و سپس با رهاورد این سفر برای ایجاد تحول به سرزمین خویش بازگردد. پیرسن که از شارحان نظریة تکاسطورة ژوزف کمپبل است، اعتقاد دارد که قهرمان در طول سه مرحله سفر خود، باید دوازده کهنالگوی معصوم، یتیم، جنگجو، حامی، جوینده، ویرانگر، آفریننده، فرزانه، حکمران، لوده، عاشق و ساحر را در روان خویش بپرورد تا به مرحلة شناخت خویشتن و تولد دوباره برسد. بررسی دو داستان از این منظر، نشان میدهد که هر دو داستان این دوازده کهنالگو را در ژرفساخت خود در قالب نمادهایی پرورش دادهاند تا قهرمان را بهسوی فردیت رهنمون شوند. با این تفاوت که توالی مراحل ظهور برخی از این کهنالگوها در دو داستان با نظریة پیرسن رعایت نشده است.
کلیدواژهها
ارسال نظر در مورد این مقاله