رجبعلی عسکرزاده طرقبه؛ فاطمه بیگلری
چکیده
این مقاله به بررسی دو نمایشنامۀ در انتظار گودو (1953) نوشتۀ ساموئل بکت (1989-1906) و بهترین بابای دنیا (1349) اثر غلامحسین ساعدی (1364-1314) پرداخته است. با توجّه به پایۀ نظری این مقاله که دیدگاهِ پوچی آلبر کامو و مؤلفههای مربوط به آن است، شخصیتهای این دو اثر مورد واکاوی و بررسی قرار گرفتهاند. در این دو نمایشنامه مفاهیمی همچون انتظار، نیاز، درد ...
بیشتر
این مقاله به بررسی دو نمایشنامۀ در انتظار گودو (1953) نوشتۀ ساموئل بکت (1989-1906) و بهترین بابای دنیا (1349) اثر غلامحسین ساعدی (1364-1314) پرداخته است. با توجّه به پایۀ نظری این مقاله که دیدگاهِ پوچی آلبر کامو و مؤلفههای مربوط به آن است، شخصیتهای این دو اثر مورد واکاوی و بررسی قرار گرفتهاند. در این دو نمایشنامه مفاهیمی همچون انتظار، نیاز، درد و رنج و مرگ با توجّه به نظرات کامو واکاوی شدهاند. نویسندگان در ادامه به تحلیل مفهوم «انسان پوچ» آلبر کامو پرداختهاند و در پایان، مسألۀ مرگ و بازتاب آن را در نگرش انسان پوچ کامو، در این دو اثر نشان دادهاند. بر این اساس، یافتهها این تحقیق نشان میدهد که مفهوم نیاز انسان برای داشتن امید در زندگی، بیفایده است و درد و رنج ناشی از به سرانجام نرسیدن انتظار در سرتاسر این دو نمایشنامه دیده میشود. شخصیتهای این دو اثر، پوچی زندگی را آنچنان که انسان پوچ کامو درمییابد، درک نکردهاند و در پوستۀ جهل و نادانی دنیای پوچ خود باقیماندهاند. این شخصیتها از انتظاری پوچ و امیدی واهی رنج میبرند.