محمدرضا لرزاده
چکیده
گاه جدل بیحاصل و غیرکاربردی در زمینه معنا به مباحثی چون ترجمه افراطی کواین کشیده میشود که در آن، معنا نه طی تعامل بینافردی، بلکه به صورت رفتارشناسانه و طی ارتباط میان عمل و بافتار حاصل میشود و معنا دست نیافتنی تصویر میشود. در این میان، فیلسوف اسپانیایی، خوزه اورتگا ی. گاست کمی از این فضای منطقی محض دوری میگزیند: وی هرچند همه ...
بیشتر
گاه جدل بیحاصل و غیرکاربردی در زمینه معنا به مباحثی چون ترجمه افراطی کواین کشیده میشود که در آن، معنا نه طی تعامل بینافردی، بلکه به صورت رفتارشناسانه و طی ارتباط میان عمل و بافتار حاصل میشود و معنا دست نیافتنی تصویر میشود. در این میان، فیلسوف اسپانیایی، خوزه اورتگا ی. گاست کمی از این فضای منطقی محض دوری میگزیند: وی هرچند همه امور بشری را در عین محتمل بودن دستنیافتنی میشمارد، نسبیت عام حاکم بر ارتباط درونزبانی و بینازبانی را پذیرفته و بسط میدهد و تعامل زبانی را عامل مفاهمه گویشوران زبان میداند. به زعم وی، سهل و ممتنع بودن برقراری ارتباط باعث تن دادن ساده و بیپیرایه آن به تحلیل نمیشود و ترجمه نیز باری افزون بر ارتباط نخستین بر گردن مترجم میگذارد تا در فضای سکوت زبانی وارد شود و با ناگفتهها انتقال معنا کند. این مقاله ضمن تبیین و تحلیل نقادانه تفصیلی آرای مذکور، الگوی ترجمانی ارائه شده از سوی اورتگا را به تصویر میکشد و کاربرد آن را در عمل ترجمه بررسی میکند. در پایان و پس از مداقه در این نظرات میتوان نتیجه گرفت که توجه فراوان اورتگا به بافت و کلاناندیشی نظری وی گاهی باعث میگردد که اهمیتی شاید بیش از واقع به ناگفتههای درون و بینازبانی داده شود و برای مترجم نقشی برسازنده و ابداعگر قایل شود که شاید در مورد ترجمه ادبی صادق باشد، ولی نادیده گرفتن اینکه بخش اعظم عمل ترجمه در حیطه متون غیرادبی است، نقش و رسالت مترجم را دچار انحراف و دگرگونی بسیارمیکند.