مقالۀ پژوهشی
فرح قادری؛ انسیه درزی نژاد؛ کریم صادقی
چکیده
رمان بنیادگرای ناخواسته (2007) اثر محسن حمید به سبب ویژگیهای دیاسپوراییاش و واقع شدن در میان گفتمانهای رقیب آمریکاییپاکستانی، میتواند بسیاری از انگارههای رایج را در مورد وقایع تأثیرگذاری همچون حملات انتحاری یازده سپتامبر 2001 به سازمان تجارت جهانی واکاوی کند. انگارة مهمی که در این رمان آستانهای شالودهشکنی میشود ...
بیشتر
رمان بنیادگرای ناخواسته (2007) اثر محسن حمید به سبب ویژگیهای دیاسپوراییاش و واقع شدن در میان گفتمانهای رقیب آمریکاییپاکستانی، میتواند بسیاری از انگارههای رایج را در مورد وقایع تأثیرگذاری همچون حملات انتحاری یازده سپتامبر 2001 به سازمان تجارت جهانی واکاوی کند. انگارة مهمی که در این رمان آستانهای شالودهشکنی میشود تغییر پارادایم غرب و بهویژه ایالات متحده پس از این حملات است. در حالی که آمریکا تغییر رویکرد خود را در برخورد با مهاجران مسلمان در بازة پسایازده سپتامبر، واکنشی در برابر بنیادگرایی و تروریسم مذهبی ایجادشده میداند، خوانش نقادانة حمید، تغییر نگرش ایالات متحده را نسبت به مهاجران مسلمان پس از یازده سپتامبر متقدم بر بنیادگرایی و تروریسم میانگارد، نه متأخر آن. بهعبارت دیگر، روایت بهحاشیهراندهشده و اغلب ناشنیدة یک نویسندة مهاجر مسلمان از تحولات پسایازده سپتامبر، آمریکا را عامل ایجاد بنیادگرایی و تروریسم در جهان میبیند و نه قربانی آن. بازخوانی حمید از تغییر پارادایم غربی در مواجهه با مهاجران مسلمان، بنیادگرایی و تروریسم پس از یازده سپتامبر، از منظر چنگیز، قهرمان رمانش، به تصویر کشیده میشود. بازخوانی حمید از این تغییر رویه در سه محور بررسی میشود و او سه دوگانة مهم را در رمانش ساختارشکنی میکند: آمریکای جهانوطن/ملیگرا، بنیادگرایی مذهبی/اقتصادی، تروریسم نظامی/اقتصادی. مقاله بر این نکته تأکید دارد که بنیادگرایی و تروریسم پیش از آنکه انگارههایی دینی و مذهبی باشند مفاهیمی اقتصادیاند و ایالات متحده نیز پیش از آنکه قربانی آنها باشد عامل ایجاد آنهاست.
مقالۀ پژوهشی
نسرین اشرفی؛ محمدرضا هاشمی؛ حسین اکبری؛ علی خزاعیفرید
چکیده
حوزة نشر رمان همواره با تغییرات ناشی از تحولات اجتماعی همراه بوده است. مقالة حاضر در پی تحلیل تغییرات بازار نشر رمان بر مبنای تغییرات در ساختارهای سیاسی و اجتماعی اواسط دهة 1370 است. بازة زمانی مدنظر سالهای 1376 و 1377 شمسی، همزمان با روی کارآمدن دولت اصلاحات است. با توجه به ماهیت میانرشتهای این پژوهش، از دو چارچوب نظری «نظامهای ...
بیشتر
حوزة نشر رمان همواره با تغییرات ناشی از تحولات اجتماعی همراه بوده است. مقالة حاضر در پی تحلیل تغییرات بازار نشر رمان بر مبنای تغییرات در ساختارهای سیاسی و اجتماعی اواسط دهة 1370 است. بازة زمانی مدنظر سالهای 1376 و 1377 شمسی، همزمان با روی کارآمدن دولت اصلاحات است. با توجه به ماهیت میانرشتهای این پژوهش، از دو چارچوب نظری «نظامهای چندگانه» ایوِن-زُهَر و «ساختمندی» گیدنز استفاده شده است. برای بررسی تغییرات حوزة نشر رمان در دو بعد تألیف و ترجمه از تحلیل شبکه استفاده شده است. همچنین برای درک عوامل ساختاری و عاملیتی مؤثر بر تغییرات نشر رمان در این دوره با استفاده از مصاحبههای نیمهساختاریافته با ناشران، سعی شده است تغییرات این دوره بررسی شود. نتایج پژوهش نشان میدهد که ساختار نشر رمان در این دو سال، دچار تغییرات کمّی و کیفی زیادی شده است که در این میان تأثیر ساختاری سیاسی و بهتبع آن وضعیت در حوزة اجتماعی باعث تقویت یا محدودسازی قدرت کنشگری ناشران و مؤلفان/مترجمان شده است.
مقالۀ پژوهشی
علیرضا راستی
چکیده
هدف از پژوهش کنونی بررسی راهبردهای ترجمة افعال ناقل به فارسی در چارچوب رهیافت معناشناسی قالبی است. بدینمنظور در گام اول تمام ٣٦٠ فعل ناقل موجود در متن اصلی رمان دل تاریکی استخراج شد و سپس مطابق با فهرست قالبی سمز (2009) با ناقلهای مورد استفاده در برگردان فارسی اثر توسط صالح حسینی بهطور تطبیقی بررسی شد. یافتهها علاوه بر بسامد ...
بیشتر
هدف از پژوهش کنونی بررسی راهبردهای ترجمة افعال ناقل به فارسی در چارچوب رهیافت معناشناسی قالبی است. بدینمنظور در گام اول تمام ٣٦٠ فعل ناقل موجود در متن اصلی رمان دل تاریکی استخراج شد و سپس مطابق با فهرست قالبی سمز (2009) با ناقلهای مورد استفاده در برگردان فارسی اثر توسط صالح حسینی بهطور تطبیقی بررسی شد. یافتهها علاوه بر بسامد بسیار بالای قالبهای معنایی ارتباط بیانی، حاکی از بسامد نسبی قالبهای ارتباط پرسشی، ارتباط حفظ نوبت، ارتباط حالتی، و ارتباط صوتی و نیز رخداد اندک یا عدم وجود مصادیق مربوط به سایر قالبها در هر دو اثر بود. در گام بعدی پژوهش، دوازده راهبرد ترجمه که توسط مترجم استفاده شده بود، شناسایی شد. یافتهها حاکی از آن بود که پس از راهبرد برگردان تحتاللفظی، راهبردهایی نظیر تبدیل ناقلهای لحنی به خنثی، تبدیل فعل غیرناقل به ناقل، استفاده از ساختهای قید + فعل و عبارت حرف اضافه + فعل، و تبدیل فعل ناقل به دو ناقل در متن مقصد بیشترین بسامد را در پیکرة زبانی داشتند. با توجه به یافتهها بهنظر میرسد زبان انگلیسی بهویژه در گونة ادبی روایی خود از افعال گفتاری بیشتر و ساختهای با انعطاف بیشتری نسبت به فارسی بهره میجوید که برگردان آنها را برای مترجم فارسی چالشبرانگیز میسازد. از نتایج این تحقیق و تحقیقات تکمیلی مشابه میتوان در توانمندسازی مترجمان تازهکار و کمک به غنای ظرفیت برگردان فارسی بهره جست.
مقالۀ پژوهشی
محمدرضا لرزاده؛ احمد معینزاده؛ عباس اسلامی راسخ
چکیده
دراماتورژی بخش زیادی از فرایند پیشتولید، تولید و پساتولید اثر نمایشی را در بر میگیرد و جایی در پیوستار بین تنظیم متن نمایشنامة صرف تا نظارت بر اجرا و تنظیم و تعدیل عناصر مختلف اجرایی و مدیریت ادبی قرار میگیرد؛ یعنی میتوان مانند لسینگ دراماتورژی را مجموعة گستردهای از مهارتهای منقّدانه قلمداد کرد یا مانند برشت، ساحت دو شقیِ ...
بیشتر
دراماتورژی بخش زیادی از فرایند پیشتولید، تولید و پساتولید اثر نمایشی را در بر میگیرد و جایی در پیوستار بین تنظیم متن نمایشنامة صرف تا نظارت بر اجرا و تنظیم و تعدیل عناصر مختلف اجرایی و مدیریت ادبی قرار میگیرد؛ یعنی میتوان مانند لسینگ دراماتورژی را مجموعة گستردهای از مهارتهای منقّدانه قلمداد کرد یا مانند برشت، ساحت دو شقیِ متنی-تولیدی برای دراماتورژ قائل شد. حال در عرصة مطالعات ترجمه، رابطة میان اجرا (و تبعاً دراماتورژی) و ترجمه اغلب به مسائلی مانند دوگانیهای خوانشپذیری و اجراپذیری یا ترجمه برای صحنه یا مطالعه فروکاسته شده است. در مقالة حاضر سعی بر آن است تا با بررسی آغاز پردة اول نمایشنامة مردی برای تمام فصول رابرت بولت، ترجمههای موجود از آن (آلرسول و طاهری) و متن اجرایی بهمن فرمانآرا از این اثر، ضمن واکاوی ساختار و کارکردهای دراماتورژی در کشور، نسبت مترجم با دراماتورژی مشخص شود. بررسی این مجموعه پر چین و شکن در قالب الگوی تعدیلشدة کوزان دال بر آن است که ترجمة نمایشنامه اغلب نقطة شروع صرفی برای دراماتورژی محسوب میشود و در هر صورت، چه با تعریف مدیریت ادبی لسینگی و چه دراماتورژی متنی-تولیدی برشتی، نمیتوان مترجم را دراماتورژ پنداشت و با تخصصیشدن این عرصه، شاید بتوان مترجم را دراماتورژ متنیِ ترجمانی دانست.
مقالۀ پژوهشی
رجبعلی عسکرزاده طرقبه
چکیده
مارکس انگیزههای اقتصادی را زمینهساز تمامی تصمیمات مهم جامعة کاپیتالیستی میداند. مارکسیستها جامعة کاپیتالیستی را به سه گروه بورژوازی، خردهبورژوازی و طبقة کارگر تقسیم میکنند. در نمایشنامة داستان باغ وحش، نوشتة ادوارد البی، پیتر را میتوان نمایندة خردهبورژوازی یا طبقة متوسط و جری را نمایندة طبقة کارگر در نظر گرفت. مارکس ...
بیشتر
مارکس انگیزههای اقتصادی را زمینهساز تمامی تصمیمات مهم جامعة کاپیتالیستی میداند. مارکسیستها جامعة کاپیتالیستی را به سه گروه بورژوازی، خردهبورژوازی و طبقة کارگر تقسیم میکنند. در نمایشنامة داستان باغ وحش، نوشتة ادوارد البی، پیتر را میتوان نمایندة خردهبورژوازی یا طبقة متوسط و جری را نمایندة طبقة کارگر در نظر گرفت. مارکس عقیده دارد که در جامعة کاپیتالیستی، دو گروه آخر در جامعه، قربانی طبقة بورژوازی میشوند؛ زیرا این گروه از آن دو گروه دیگر برای رسیدن به اهداف خود بهره میگیرد. براساس نظر لویی آلتوسر که ادامهدهندة راه مارکسیسم است، سیستم از طریق دستگاههای ایدئولوژیک (ISA) و سرکوبگر (RSA) بر مردم حکومت میکند. دستگاهای ایدئولوژیک غالباً شامل نهادهای اجتماعی مانند خانواده، مدرسه و کلیسا میشود. پیتر و جری دو شخصیت نمایشنامه، قربانیان جامعهاند، یکی بهدلیل فقر و احساس بیگانگی و دیگری بهواسطة تلقین عقاید و شستشوی مغزی. آلتوسر «تلقین عقاید» را روشی میداند که هژمونی از طریق آن، افراد را وادار به پذیرش ایدئولوژی خود میکند. آلتوسر همچنین منشأ این تلقین عقاید را سیستم آموزشی، مذهب و رسانه میداند. هدف این مقاله بررسی نمایشنامة داستان باغ وحش، براساس نظر آلتوسر است. بر این اساس، پیتر بهعنوان فردی که در شرکت انتشاراتی کارمی کند و اهل مطالعه و تماشای تلویزیون است، در مرکز تلقین عقاید قرار دارد. مفهوم دیگری که در این نظریه وجود دارد، مفهوم بیگانگی است. از طرفی، مارکس بیگانگی را فقدان درک نفس میداند. با توجه به این مسئله، افراد هم از خود بیگانه میشوند و هم با یکدیگر. یافتههای این مقاله نشان میدهد که جری نهتنها از خود بلکه با دیگر افراد جامعه نیز بیگانه شده است. او در تنهایی و انزوا در خانهای زندگی میکند که شبیه باغ وحش است. پیتر نیز از خود بیگانه شده است؛ زیرا نسبت به شرایطش بهعنوان شخصی که قربانی تلقین ایدئولوژی جامعة کاپیتالیستی است، آگاه نیست.
مقالۀ پژوهشی
پریا رزمدیده؛ زهره سادات ناصری
چکیده
یکی از مشکلات زبانآموزی برای فارسیزبان تلفظ آواهایی است که در زبان مادریشان وجود ندارد. این آواها شامل همخوانهای انگلیسی /w/، /θ/، /ð/ و /ŋ/ هستند. در نتیجة تداخل زبان اول و دوم، بسیاری از زبانآموزان، آوای ناآشنا در زبان مقصد را با آوای مشابه آن در زبان مبدأ جایگزین میکنند. هدف این پژوهش توصیفیتحلیلی تبیین جایگزینی هر یک ...
بیشتر
یکی از مشکلات زبانآموزی برای فارسیزبان تلفظ آواهایی است که در زبان مادریشان وجود ندارد. این آواها شامل همخوانهای انگلیسی /w/، /θ/، /ð/ و /ŋ/ هستند. در نتیجة تداخل زبان اول و دوم، بسیاری از زبانآموزان، آوای ناآشنا در زبان مقصد را با آوای مشابه آن در زبان مبدأ جایگزین میکنند. هدف این پژوهش توصیفیتحلیلی تبیین جایگزینی هر یک از همخوانهای مذکور با همخوانهای مشابهشان در زبان فارسی از طریق استدلال پیرامون محدودیتها و رتبهبندی آنها در نظریة بهینگی است تا از این تداخل زبانی در مراحل بعدی زبانآموزی جلوگیری شود. بدینمنظور، 50 دانشآموز فارسیزبان در سال هفتم (مقطع متوسطه) که قبلاً در هیچ کلاس آموزش زبان انگلیسی شرکت نکرده بودند بهصورت تصادفی انتخاب شدند. سپس، از هر یک از آنها خواسته شد ده جملة انگلیسی را بخوانند که حداقل دو واژه از هر جمله حاوی یکی از همخوانهای /w/، /θ/، /ð/ یا /ŋ/ است. نتایج نشان داد این دانشآموزان همخوانهای انگلیسی را با همخوانهای مشابهشان در زبان فارسی بهترتیب بهصورت [v]، [t]، [d] و [ŋɡ] تلفظ میکنند. در برخی موارد با توجه به جایگاه همخوان در هجا، همخوانها با آواهای مشابه دیگری در زبان فارسی جایگزین میشوند، مانند تلفظ همخوانهای [s] و [z] بهجای همخوانهای دندانی /θ/ و /ð/ در جایگاه پایانة هجا.
مقالۀ پژوهشی
شهریار نیازی؛ انسیه سادات هاشمی
چکیده
ترجمة قرآن بهعنوان حساسترین متن مقدس، نیاز به ارزیابیِ دقیق دارد. ارزیابیِ نظاممند باید بر پایة نظریهها و الگوهای علمی صورت بگیرد. از آنجا که تاکنون الگوی جامعی برای ارزیابی ترجمة قرآن ارائه نشده، لازم است ابتدا کارآمدی الگوهای موجود در مطالعات ترجمه در ارزیابی ترجمة قرآن بررسی شود. نظریهپردازانِ ترجمه الگوهای مختلفی برای ...
بیشتر
ترجمة قرآن بهعنوان حساسترین متن مقدس، نیاز به ارزیابیِ دقیق دارد. ارزیابیِ نظاممند باید بر پایة نظریهها و الگوهای علمی صورت بگیرد. از آنجا که تاکنون الگوی جامعی برای ارزیابی ترجمة قرآن ارائه نشده، لازم است ابتدا کارآمدی الگوهای موجود در مطالعات ترجمه در ارزیابی ترجمة قرآن بررسی شود. نظریهپردازانِ ترجمه الگوهای مختلفی برای ارزیابی ترجمه ارائه دادهاند. در این میان الگوی ارزیابی ترجمة آنتوان برمن که بر حفظ اصالت متن مبدأ و اجتناب از ایجاد تغییر در ترجمه تأکید دارد، برای ارزیابی ترجمة مبدأگرای رضایی اصفهانی از قرآن کریم انتخاب شده است. بخشهای بررسی شده این تحقیق را ترجمة سورههای انفال، توبه، احزاب، حجرات و تحریم تشکیل میدهد. برمن رویکردی منفی به ترجمههای آزاد و مقصدمحور دارد و در الگوی خود به سیزده گرایش ریختشکنانه در ترجمه اشاره میکند. پژوهش حاضر به قصد بررسی میزان کارآمدی الگوی برمن در ارزیابی ترجمة قرآن، گرایش شفافسازی را در ترجمة رضایی اصفهانی بررسی کرده است. این بررسی نشان میدهد که در مواردی بهدلیل فقدان تأنیث و تثنیه در زبان فارسی، اصطلاحات و اشتقاقات عربیِ بدون معادل در زبان فارسی و واژگان عربیِ چندمعنا، شفافسازی در ترجمة قرآن اجتنابناپذیر است، اما در سایر موارد شفافسازی اختیاری است و میزان ضرورت آن با توجه به رویکرد ترجمه مشخص میشود. ابهامهای هدفمند قرآن مانند حروف مقطعه در تمام انواع ترجمه و ابهام آیات متشابه معنوی در ترجمة مبدأگرا باید حفظ شود. از راهکارهای اجتناب از شفافسازی میتوان حفظ حذفهای هدفمند به قرینة لفظی یا معنوی و ابهامِ هدفمند ضمایر و اسمهای اشاره، حفظ مجاز و استعاره و اکتفا به کمترین تغییر و اجتناب از توضیحات تفسیری و تعیین مصادیق را نام برد.