نوع مقاله : مقالۀ پژوهشی
نویسندگان
1 پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ایران
2 گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شهید باهنر، کرمان، ایران
چکیده
کلیله و دمنه بهرامشاهی، با واسطه یک زبان میانجی به فارسی ترجمه شده است، با این حال تطابق جنبههای تعلیمی و دینی آن با فرهنگ ایران در قرن ششم قابل توجه و معنیدار است. این نکته زمینهای برای بررسی این اثر بر اساس نظریه نظام چندگانه اون زهر و روش گیدئون توری به دست میدهد. طبق این روش در گام نخست پارهای از بنمایههای مشترک متن با فرهنگ مقصد استخراج و ریشهیابی شده، در گام دوم نقشهنگاری بخشی از متن مقصد روی معادل آن در زبان مبدأ صورت گرفته و در گام سوم استراتژیهای به کار رفته در ترجمه طبقهبندی شده است. یافتههای پژوهش در گام نخست نشان میدهد بنمایههای حکایتهای کلیله و دمنه (چه در بُعد جهانی، چه با سرچشمه ایرانی یا هندی) در بین ادیان آسیایی و اقوام شرقی مشترکند و از ارزشهای دینی و اخلاقی به شمار میروند. در گام دوم نقشهنگاری حکایت «مرغ باران و وکیل دریا» روی حکایت مشابه آن در پنچاتنترا به مطالعه تطبیقی سیمرغ و گرودا انجامید و خاستگاه مشترک این دو پرنده اسطورهای را نشان داد. در گام سوم استراتژی-های ترجمه شامل حذف، تغییر و جایگزینی و افزایش تبیین و نشان داده شد مترجم چگونه با استفاده از این شیوهها بین فرهنگ مبدأ (متن اصلی) و فرهنگ مقصد تعادل به وجود آورده است. این پژوهش نشان میدهد آنچه در ترجمه نصرالله منشی نقش محوری و مرکزی دارد، فرهنگ مقصد است و مترجم با تمرکز بر آن، عناصر فرهنگی را انتقال داده و در این میان با افزایش عناصر ایدئولوژیک به متن، آن را به گفتمان غالب نزدیکتر کرده است.
کلیدواژهها
ارسال نظر در مورد این مقاله