مقالۀ پژوهشی
مسعود خوش سلیقه؛ شیلان شفیعی
چکیده
بررسی مطالعات اخیر در حوزۀ ترجمۀ دیداریشنیداری حاکی از آن است که پژوهش دربارۀ توصیف شفاهی بهعنوان یکی از خدمات توانمندسازی و دسترسی آسان به رسانه برای افراد کم/نابینا در بسیاری از نقاط جهان بهطورقابلتوجّهی افزایش یافته است، ولی این حوزۀ نوپا در ایران مراحل بسیار اوّلیّۀ توسعه و شکلگیری را طی میکند. هدف این نوشتار، بررسی ...
بیشتر
بررسی مطالعات اخیر در حوزۀ ترجمۀ دیداریشنیداری حاکی از آن است که پژوهش دربارۀ توصیف شفاهی بهعنوان یکی از خدمات توانمندسازی و دسترسی آسان به رسانه برای افراد کم/نابینا در بسیاری از نقاط جهان بهطورقابلتوجّهی افزایش یافته است، ولی این حوزۀ نوپا در ایران مراحل بسیار اوّلیّۀ توسعه و شکلگیری را طی میکند. هدف این نوشتار، بررسی و معرّفی این حوزه و ویژگیها و ملاحظات مهم در تولید آن در دنیا و همچنین بررسی وضعیت کنونی و اقدامات اوّلیّۀ انجامشده در ایران است. ازاینرو، با رویکردی اکتشافی از طریق تحلیل اسناد مربوط و همچنین مصاحبۀ نیمهساختاریافته با فعّالان حوزۀ توصیف شفاهی در ایران، شناختی نسبی در این زمینه به دست آمد و یافتههای بهدستآمده در شش دسته طبقهبندی و تشریح گردید. یافتهها نشان داد که بیشترین میزان تولید توصیف شفاهی بهترتیب به رادیو و یک گروه مستقل غیردولتی (سوینا) اختصاص دارد و سیما بهعنوان رسانهای تأثیرگذار، هیچ اقدامی در این زمینه انجام نداده است. بهعلاوه، تولید توصیف شفاهی در رادیو به فیلمهای بلند سینمایی ایرانی محدود شده، درحالیکه در گروه خصوصی «سوینا»، تولیدات توصیف شفاهی از تنوّع بیشتری برخوردار است. در پایان، بر اساس موضوعات تشریحشده و یافتهها، پیشنهادهایی برای پژوهشهای آتی در این حوزه ارائه شد.
مقالۀ پژوهشی
میثم ابراهیمی؛ مهیار علوی مقدم؛ محمد داوودی
چکیده
بهرغم تمام مشابهاتی که بین دو حوزة بلاغت ایرانی‑اسلامی و بلاغت انگلیسی‑اروپایی وجود دارد، توجّه بیشتر حوزة بلاغت ایرانی‑اسلامی به مباحث سه علم بیان، بدیع و معانی و درعینحال، گاه دقّتورزی بیشتر در بلاغت انگلیسی‑اروپایی و توجّه بیشتر به بلاغت نوشتاری در گسترة جغرافیایی ایران و بلاغت گفتاری در اروپا، از وجوهی است که این حوزههای ...
بیشتر
بهرغم تمام مشابهاتی که بین دو حوزة بلاغت ایرانی‑اسلامی و بلاغت انگلیسی‑اروپایی وجود دارد، توجّه بیشتر حوزة بلاغت ایرانی‑اسلامی به مباحث سه علم بیان، بدیع و معانی و درعینحال، گاه دقّتورزی بیشتر در بلاغت انگلیسی‑اروپایی و توجّه بیشتر به بلاغت نوشتاری در گسترة جغرافیایی ایران و بلاغت گفتاری در اروپا، از وجوهی است که این حوزههای بلاغی را از یکدیگر متمایز میکند. رویکرد تطبیقی به بلاغت در دو زبان فارسی و انگلیسی، بهویژه در طبقهبندی صِناعات مطرح بدیع که موضوعی اصلی این پژوهش است، به پژوهشگر در تحلیل جنبههای زیباییشناسی سخن کمک میکند و موجب غنای بلاغت در هر دو حوزة زبانی میشود. ازاینرو، طرح پرسشهایی مانند چگونگی روششناسی طبقهبندی بلاغت در زبانهای فارسی و انگلیسی، میزان شباهتها و تفاوتها در چارچوب طبقهبندی بلاغت و چگونگی زیباییشناسی بلاغت در این دو زبان، از پرسشهای اساسی در چنین پژوهشی است که میکوشیم با روش تحلیل کیفی‑کمّیگرایانه و روش گردآوری کتابخانهای اطّلاعات، به این پرسشها پاسخ دهیم. دستاورد این پژوهش این است که در زبانهای فارسی و انگلیسی، بیشتر میتوان به بررسی تطبیقی علم بدیع در مقایسه با دو علم معانی و بیان پرداخت. علم بدیع، در بلاغت فارسی بهعنوان یک دانش مستقل شناخته میشود، بسیار گستردهتر از بلاغت انگلیسی است که بهعنوان علم خاصّی مطرح نیست و اصطلاحات و مفاهیم بدیعی در زبان انگلیسی، گاه با صِناعات علم معانی و بیان درهمآمیخته است و نیز مرزهای آرایههای لفظی و معنوی برخلاف زبان فارسی در زبان انگلیسی از یکدیگر چندان تفکیک نشده است.
مقالۀ پژوهشی
شهریار منصوری
چکیده
تلاش ساموئل بکت در کنار زدن ساختار انسانمحور فصلی جدید در آثار دراماتیک وی ایجاد مینماید که نهتنها در آن خبری از جدال اصالتاً کانتی میان انسان و جهان پیرامون او در جهت اثبات برتری انسان نیست، بلکه مؤکد ظهور نگاهی شیءمحور به اصل وجود انسان است. براین اساس این دیدگاه، شخصیتهای خلقشده در آثار نمایشی بکت، یا دَرکی از ماهیّت کاربردمحور ...
بیشتر
تلاش ساموئل بکت در کنار زدن ساختار انسانمحور فصلی جدید در آثار دراماتیک وی ایجاد مینماید که نهتنها در آن خبری از جدال اصالتاً کانتی میان انسان و جهان پیرامون او در جهت اثبات برتری انسان نیست، بلکه مؤکد ظهور نگاهی شیءمحور به اصل وجود انسان است. براین اساس این دیدگاه، شخصیتهای خلقشده در آثار نمایشی بکت، یا دَرکی از ماهیّت کاربردمحور اشیاء ندارند و یا خود را همسنگ سایر اشیاء حاضر در جهان پیرامون میداند. نکتۀ قابل تأمّل در این چرخش دیدگاه بکت متأثر از دو برداشت فوق را میتوان بهاینترتیب تعریف نمود: خروج شیء از حالت وجودیِ ابزار محض و تبدیلشدن آن به شیء مستقل با امکان بازخوانی واقعیت بر اساس ماهیّت کاربردی خود از یک سو؛ و سقوط انسان توانا مدرن در پرتگاه سکون از سویی دیگر. آنچه این مقاله به تحلیل آن خواهد پرداخت عبارت است از انطباق دیدگاه شیءگرای بکت با فلسفۀ هستیشناسی پسامدرن در جهت شناخت بعدی ناشناخته از تفکر انتقادی او که در آن انسان و شیء در لایههای متفاوت از هستیشناسی برابری میکند. لذا این مقاله با بررسی نمایشنامه بازی بدون کلام ۱ و با نگاهی منطبق بر فلسفۀ پسامدرن شیءگرای گراهام هارمن بر آن است تا نگاه منتقدانۀ بکت به وضعیت انسان در اواخر قرن بیست را فارغ از دیدگاههای تکراری پژوهشهای انتقادی پیشین بررسی نماید. دست آورد پژوهشی مقالۀ حاضر را میتوان معرّفی و سپس بررسی چهارچوب هستیشناسی نوینی دانست که در آن از انسان متعال مدرن تنها خسی در صحرای صحنۀ پسامدرن بکت باقی مانده است؛ صحرایی که هبوط انسانگرایی را نوید میدهد.
مقالۀ پژوهشی
زهرا جهانی؛ شیما ابراهیمی؛ سمیرا بامشکی
چکیده
در کتابهای درسی تاریخِ زبان فارسی آنچه اهمّیّت دارد، انتقال دانش به دانشجویان است و باوجودآنکه توجّه به نیازهای مرتبط با یادگیری مخاطبان و ویژگیهای شخصیتی آنان در تهیّه و تدوین این کتابها اهمّیّت زیادی دارد، در بسیاری از موارد نادیده گرفته میشود. ازجملۀ این نیازها که باید به آنها توجّه داشت، هیجانات و حواس دانشجویان و تأثیر ...
بیشتر
در کتابهای درسی تاریخِ زبان فارسی آنچه اهمّیّت دارد، انتقال دانش به دانشجویان است و باوجودآنکه توجّه به نیازهای مرتبط با یادگیری مخاطبان و ویژگیهای شخصیتی آنان در تهیّه و تدوین این کتابها اهمّیّت زیادی دارد، در بسیاری از موارد نادیده گرفته میشود. ازجملۀ این نیازها که باید به آنها توجّه داشت، هیجانات و حواس دانشجویان و تأثیر زیادی است که این مؤلفههای روانشناختی در یادگیری آنان دارد. الگوی «هَیَجامَد» برگرفته از دو واژۀ «هیجان» و «بسامد» است که به هیجانات حاصل از استفاده از حواس در فرایند یادگیری توجّه دارد و سه مرحلۀ هیچآگاهی (تهی)، برونآگاهی (شنیداری، دیداری و لمسی حرکتی) و درونآگاهی (درونی و جامع) را شامل میشود. در پژوهش حاضر بهمنظور کیفیّتبخشی محتوای کتابهای تاریخِ زبان فارسی، 5 کتاب تاریخ زبان فارسیِ مطرح در سطح دانشگاهی شامل کتابهای تاریخ زبان فارسی (خانلری)، تاریخ زبان فارسی (ابوالقاسمی)، تاریخ مختصر زبان فارسی (ابوالقاسمی)، تاریخ زبان فارسی (باقری) و تاریخ زبانهای ایرانی (رضایی باغ بیدی) با استفاده از سیاهۀ محقّقساخته بر اساس الگوی هَیَجامَد مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفت و بهمنظور مقایسۀ سطوح مختلف هَیَجامَد در این کتابها، دادههای گردآوریشده با استفاده از آزمون «خیدو» تحلیل شدند. نتایج حاصل، حکایت از آن دارد که تفاوت معناداری میان بهرهگیری از الگوی هَیَجامَد در کتابهای تاریخ زبان فارسی وجود دارد و از این منظر میتوان کتابهای تاریخ زبان فارسی را آسیبشناسی کرده و به نتایج قابلتوجّهی در بازنگری این کتابها دست یافت. به نظر میرسد بهرهگیری از این الگو در تهیّه و تدوین منابع آموزشی تاریخ زبان فارسی، یادگیری آسان و سریعتری را برای مخاطبان رقم بزند و با درگیری هیجانات و حواس آنان در حین یادگیری مطالب بهتر در حافظۀ بلندمدّت دانشجویان ثبت شود.
مقالۀ پژوهشی
محمدحسن رزمی؛ علی اکبر جباری
چکیده
پژوهش پیشرو به بررسی تأثیر کمالگرایی چندوجهی بر مهارت شنیداری زبان دوم از طریق متغیرهای میانجی خودکارآمدی و راهبردهای فراشناختی شنیداری با استفاده از مبانی نظریّة مجموعههای پیچیدة پویا میپردازد. بدین منظور، 117 دانشجوی سال سوم و چهارم رشتههای ترجمة زبان انگلیسی و ادبیّات انگلیسی پرسشنامههای کمالگرایی چندوجهی، ...
بیشتر
پژوهش پیشرو به بررسی تأثیر کمالگرایی چندوجهی بر مهارت شنیداری زبان دوم از طریق متغیرهای میانجی خودکارآمدی و راهبردهای فراشناختی شنیداری با استفاده از مبانی نظریّة مجموعههای پیچیدة پویا میپردازد. بدین منظور، 117 دانشجوی سال سوم و چهارم رشتههای ترجمة زبان انگلیسی و ادبیّات انگلیسی پرسشنامههای کمالگرایی چندوجهی، خودکارآمدی و راهبردهای فراشناختی شنیداری را تکمیل کردند و در آزمون شنیداری «آیلتس» شرکت کردند. پس از جمعآوری دادهها، با استفاده از تحلیل خوشهای، شرکتکنندگان پژوهش به سه گروه کمالگرایی (کمالگرایی سازگار، ناسازگار و غیرکمالگرا) تقسیم شدند. سپس با استفاده از تحلیل چندبخشی میانجی چندگانه، تأثیرهای مستقیم، غیرمستقیم و کلّی کمالگرایی بر مهارت شنیداری در قالب فرضیّههای پژوهش مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد، کمالگراییِ سازگار تأثیر مستقیم معناداری بر خودکارآمدی و سه راهبرد فراشناختی شنیداری شناخت فردی، ترجمة ذهنی و حل مسأله دارد. کمالگرایی تأثیر مستقیم معناداری بر مهارت شنیداری و دو راهبرد فراشناختی برنامهریزی و ارزیابی و توجّه هدایتشده نداشت. همچنین نتایج نشان داد، خودکارآمدی تأثیر مستقیم معناداری بر شناخت فردی و مهارت شنیداری دارد. در ارتباط با تأثیر نسبی غیر مستقیم و کلّی کمالگرایی با در نظر گرفتن متغیرهای میانجی خودکارآمدی و راهبردهای فراشناختی، نتایج معناداری به دست آمد و تحلیل چندبخشی میانجی چندگانه معنادار بود. این در حالی است که بدون در نظر گرفتن متغیرهای میانجی، ارتباط مستقیم معناداری بین کمالگرایی و مهارت شنیداری یافت نمیشد؛ بنابراین استفاده از متغیرهای میانجی نقش تعیینکنندهای در ارتباط بین کمالگرایی و مهارت شنیداری ایفا نمود. در انتها توصیّههای آموزشی این پژوهش ارائه میگردد.
مقالۀ پژوهشی
سیما فردوسی
چکیده
پژوهش پیشرو یک بررسی میانرشتهای است که بین حوزۀ مطالعات ترجمۀ شفاهی و روانشناسی انجام شده است. هدف از مطالعۀ حاضر بررسی اعتبار پیشبینی توانایی دانشجویان درس ترجمۀ شفاهی همزمان در دو تمرین کلوز شفاهی و گوشدادن و بهخاطرآوردن با توجّه به متغیرهای پیشبین مهارت درک شنیداری، خودکارآمدی و هوش هیجانی است. به این منظور، ...
بیشتر
پژوهش پیشرو یک بررسی میانرشتهای است که بین حوزۀ مطالعات ترجمۀ شفاهی و روانشناسی انجام شده است. هدف از مطالعۀ حاضر بررسی اعتبار پیشبینی توانایی دانشجویان درس ترجمۀ شفاهی همزمان در دو تمرین کلوز شفاهی و گوشدادن و بهخاطرآوردن با توجّه به متغیرهای پیشبین مهارت درک شنیداری، خودکارآمدی و هوش هیجانی است. به این منظور، 70 دانشجوی مقطع کارشناسی رشتۀ مترجمی زبان انگلیسی در دو کلاس ترجمۀ شفاهی همزمان از طریق روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به شکل داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند. برای جمعآوری دادهها، مقیاسهای خودکارآمدی و هوش هیجانی استفاده شد. علاوهبراین، استعداد دانشجویان در دو تمرین کلوز شفاهی و گوشدادن و بهخاطرآوردن از طریق دو آزمون در همین زمینه ارزیابی شد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که هوش هیجانی و خودکارآمدی بهعنوان دو مؤلفۀ تفاوتهای فردی و مهارت درک شنیداری بهعنوان یک مؤلفۀ زبانی با عملکرد دانشجویان در دو تمرین لازم جهت آمادگی ترجمۀ شفاهی همزمان رابطۀ معنادار دارند و میتوانند میزان موفقیت دانشجو را در این تمارین پیشبینی کنند؛ امّا جایگاه اوّل تأثیرگذاری از آنِ مهارت درک شنیداری است. یافتههای حاصل از این مطالعه میتواند برای مدرّسان و پژوهشگران ترجمۀ شفاهی همزمان قابل توجّه و مفید باشد
مقالۀ پژوهشی
عزت ملا ابراهیمی؛ زهرا رضائی
چکیده
انسجام به سازوکار درونمتنی زبان گفته میشود که سخنور را در ایجاد و برقراری ارتباط در هر جمله یا بین جملات یاری میدهد؛ بهعبارتدیگر، انسجام به روابط ساختاری-واژگانی متن اطلاق میشود. در پژوهش حاضر به بررسی انسجام متن بر اساس الگوی هلیدی (1976) و نظریّۀ مکمل حسن (1984) با هدف بررسی میزان هماهنگی انسجام در سورۀ مبارکۀ «مزَّمِّل» ...
بیشتر
انسجام به سازوکار درونمتنی زبان گفته میشود که سخنور را در ایجاد و برقراری ارتباط در هر جمله یا بین جملات یاری میدهد؛ بهعبارتدیگر، انسجام به روابط ساختاری-واژگانی متن اطلاق میشود. در پژوهش حاضر به بررسی انسجام متن بر اساس الگوی هلیدی (1976) و نظریّۀ مکمل حسن (1984) با هدف بررسی میزان هماهنگی انسجام در سورۀ مبارکۀ «مزَّمِّل» و ترجمۀ آن از موسوی گرمارودی پرداخته شده است. از نتایج این پژوهش استنباط میشود که در این سوره و ترجمه آن، انواع عوامل انسجامی در سطح غیر ساختاری وجود دارد: «انسجام واژگانی» که شامل تکرار، هممعنایی، تضاد، شمول معنای، جزء و کل و همچنین عوامل موردی ازجمله برابری و نامگذاری است و «انسجام دستوری» که شامل انواع ارجاع، جانشینی و حذف است. از رهگذر این پژوهش هم میتوان به پیوند منسجم میان اجزای سوره و ترجمۀ منتخب پی برد که هم راهی برای شناخت اعجاز قرآن است و هم از درصد بالای مشابهت متن مقصد با متن مبدأ در نحوۀ کاربست عوامل انسجام میتوان دریافت که مترجم در انتقال مفاهیم ترجمه موفق بوده است.