نوع مقاله : مقالۀ پژوهشی
نویسنده
گروه زبان و ادبیات انگلیسی، دانشگاه کاشان، کاشان، ایران
چکیده
مقالۀ حاضر به بررسی «ریزوسفییر» و نقش آن در چالش ساختار حاکم و جغرافیای فرهنگی میپردازد. نویسنده با استفاده از رویکرد «چپنوگرا» و بهرهگیری از منتقدانی نظیر دلوز، گاتاری و فوکو و تمرکز بر مقولههای «شیزوئید»، «کولی» و مفاهیمی نظیر «بازقلمروسازی» در پی پاسخ به این پرسش است که چگونه «ادبیّات اقلیت» با جایگزینی «ساختار/مکانیسم» ادیپی با «ماشین» ضد ادیپی میتواند مقولۀ هستیشناختی گفتمان نئولیبرالیسمی را به چالش کشد و نوعی سیّالیّت «ریزوسفییری» بیافریند؟ بدین منظور رمان در وستمیلز (2019) نوشتۀ دیشون چارلز وینزلو بررسی میشود تا با تمرکز بر مفاهیمی نظیر «هتروتوپیا»، «بدن بدون اندام» و «گریزگاهها»، ساختار خانوادگی متفاوتی از آنچه تحت تأثیر گفتمان کاپیتالیسمی شکل گرفته به تصویر کشد؛ ساختاری که با تأکید بر سیّالیّت، تقلیل فرد بهصرف بُعد اجتماعی (گفتمان ادیپی) را به چالش میکشد و میکوشد مفهوم نوینی از دموکراسی به دست دهد که مبتنی بر ساختار درختی نیست. استدلال میشود که با رهایی از قید دوانگارهها، علاوه بر جایگزینی گفتمان لیبرالیسمی با «سیاستهای خرد»، هویّت نیز به امری سیّال بدل میشود تا «همنشست» و رابطۀ افقی مبنای روابط انسانی شود.
کلیدواژهها
ارسال نظر در مورد این مقاله