محمد اخگری
چکیده
پیدایش رسانۀ شنیداری رادیو و امکان ارسال پیام شنیداری به دوردستها، این رسانۀ را به فرصتی برای اطلاعرسانی و تبلیغ مبدل ساخت و هم ازاین روست که سرویسهای جهانی رسانههای مختلف مخصوصاً در دوران جنگ جهانی دوم به سرعت شروع به کار کردند. ترجمه اصلیترین رکن رسانههای برون مرزی است و رادیوهای پارستودی –برون مرزی صدا و سیما- به ...
بیشتر
پیدایش رسانۀ شنیداری رادیو و امکان ارسال پیام شنیداری به دوردستها، این رسانۀ را به فرصتی برای اطلاعرسانی و تبلیغ مبدل ساخت و هم ازاین روست که سرویسهای جهانی رسانههای مختلف مخصوصاً در دوران جنگ جهانی دوم به سرعت شروع به کار کردند. ترجمه اصلیترین رکن رسانههای برون مرزی است و رادیوهای پارستودی –برون مرزی صدا و سیما- به 30 زبان بویژه در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی ترجمۀ متون مختلف فرهنگی، سیاسی و اقتصادی را به زبانهای مختلف جهان برعهده داشتهاند که البته به سبب شنیداری بودن کمتر مورد مطالعه قرار گرفتهاند. پژوهش حاضر بر مبنای تجربۀ زیستۀ محقق در رادیوهای برون مرزی و با روش مطالعۀ موردی تبیین نقش و جایگاه ترجمه را در ارتباطات میانفرهنگی و نیز دشواریهای ترجمۀ فرهنگی را مورد مطالعه قرار میدهد. جامعۀ آماری تحقیق برنامههای فرهنگی و سیاسی پارس تودی است که حجم نمونه به صورت هدفمند انتخاب و مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان میدهد که ترجمه اصلی ترین عامل ارتباطی در رسانههای بین المللی است و ترجمۀ واژگان فرهنگی به سبب دارا بودن خاستگاه، تاریخ و تطور زبانی کاری دشوار و با دقت است. بیشترین دشواریهای ترجمه در سطح واژگان به ترجمۀ عبارات رمزی و استعاری و نیز اصطلاحات علوم اسلامی باز میگردد. انتخاب برابر واژههای نادرست و ترجمۀ تحت اللفظی و انتقال نحو و سبک زبان مبدأ که گاه با مخاطب نامأنوس است، موجب میشود که مخاطب نتواند پیام را رمزگشایی کند. بنابر این واحد ترجمه در حوزۀ فرهنگ «کلمه» یا «جمله» نیست، بلکه فرهنگ است.