قاسم مدرسی
چکیده
تاکنون بر روی واژگان مصوّب فرهنگستان زبان و ادب فارسی از منظر زبانشناسی، ردهشناسی و جامعهشناسی زبان مطالعاتی صورت گرفته است، امّا بررسی این واژگان از منظر روانشناسی زبان میتواند رویکرد تازهای در خصوص واژهگزینی برای معادلهای بیگانه ارائه دهد. مطالعۀ حاضر با بهکارگیری الگوی «هَیَجامَد» (هیجان+ بسامد حواس)، به ...
بیشتر
تاکنون بر روی واژگان مصوّب فرهنگستان زبان و ادب فارسی از منظر زبانشناسی، ردهشناسی و جامعهشناسی زبان مطالعاتی صورت گرفته است، امّا بررسی این واژگان از منظر روانشناسی زبان میتواند رویکرد تازهای در خصوص واژهگزینی برای معادلهای بیگانه ارائه دهد. مطالعۀ حاضر با بهکارگیری الگوی «هَیَجامَد» (هیجان+ بسامد حواس)، به مقایسۀ کاربرد هفت واژۀ مصوّب فرهنگستان و معادل بیگانۀ آنها در میان عامۀ مردم میپردازد تا میزان استقبال آنها از واژگان مصوّب فرهنگستان و نیز نقش زبان مادری آنها درباره کاربرد واژگان را بررسی کند. بدین منظور، تعداد 223 شرکتکننده در مرحلۀ کمّی بر اساس «نمونهگیری در دسترس» و 61 شرکتکننده در مرحله کیفی بر اساس «اشباع دادهها» از میان عامۀ مردم انتخاب شدند. روش پژوهش اتخاذ شده در این پژوهش، طرح تحقیق تلفیقی‑ترتیبی است که بر اساس آن، ابتدا دادههای کمّی و سپس دادههای کیفی جمعآوری شد. نتایج کمّی بهدستآمده از «آزمون تی» نشان داد که از میان هفت جُفت واژۀ منتخب، بین شش جُفت آن تفاوت معناداری از حیث «هَیَجامَد» در میان عامۀ مردم وجود دارد. همچنین، نتایج کمّی بهدستآمده از آزمون «انووا یک طرفه» نشان داد از بین هفت جُفت واژۀ مورد نظر، در سه واژه تفاوت معناداری با توجّه به زبان مادریِ سخنگویان شامل زبانهای فارسی، کردی و ترکی از حیث «هَیَجامَد» وجود دارد. نتایج کیفی این پژوهش، پس از مشخص کردن توافق و پایایی درون موضوعی دادههای بهدستآمده از مصاحبۀ نیمه ساختاریافته، نشان داد 16 عامل همچون تداعی مثبت، خوشآهنگ بودن و بسامد بالا در پذیرش واژههای بیگانه و 8 عامل همچون تداعی منفی، تلفظ دشوار و بسامد پایین در عدم پذیرش واژههای مصوّب از سوی مردم نقش دارند. درواقع، فرهنگستان زبان و ادب فارسی برای افزایش میزان استقبال و کاربرد یک «نوواژه» در مقایسه با همتای بیگانه آن، نهتنها مسائل زبانشناختی، بلکه مسائل روانشناسی زبان را هم باید لحاظ نماید.
هانیه جاجرمی؛ رضا پیشقدم؛ سحر مقیمی
چکیده
ازآنجاییکه واژگان هر زبان بخش عمدهای از فهم آن زبان را به خود اختصاص میدهند، یادگیری این حجم زیاد از واژگان برای زبانآموزان کار دشواری است که نیاز به استفاده از روشهای خاص جهت امکانپذیری و سهولت انجام آن بهوضوح احساس میشود. تکرار، بهعنوان روشی مؤثر برای یادگیری و یادسپاری واژگان، از دیرباز در امر آموزش زبان مطرح بوده ...
بیشتر
ازآنجاییکه واژگان هر زبان بخش عمدهای از فهم آن زبان را به خود اختصاص میدهند، یادگیری این حجم زیاد از واژگان برای زبانآموزان کار دشواری است که نیاز به استفاده از روشهای خاص جهت امکانپذیری و سهولت انجام آن بهوضوح احساس میشود. تکرار، بهعنوان روشی مؤثر برای یادگیری و یادسپاری واژگان، از دیرباز در امر آموزش زبان مطرح بوده است. بااینوجود، به نظر میرسد که نحوه و تعداد تکرار مؤثر واژگان جهت تدریس در کلاس درس کمتر مورد توجّه پژوهشهای زبانی و بهتبع آن مدرّسان زبان انگلیسی قرار گرفته است. ازاینرو، با در نظر گرفتن اهمّیّت احساسات زبانآموزان در امر یادگیری که پیوسته در تاریخچۀ آموزش زبان مورد تأکید قرار گرفته است، این مطالعه با کمک گرفتن از الگوی «هَیَجامَد» (تلفیق دو واژۀ هیجان و بسامد)، به بررسی شیوه و تعداد اثربخش تکرار واژگان پرداخته و بر اساس مرور پژوهشهای انجامشده در حوزههای زبانی و روانشناسی شناختی، روش مؤثر تکرار بافاصله را تبیین مینماید. بدین منظور، تعداد 100 نفر شرکتکننده، با سطح بسندگیِ متوسطِ زبانِ انگلیسی، بهطور تصادفی در 5 گروه (گروهِ بدون تکرار، 1، 2، 3، و 4 تکرار) قرار گرفتند. سپس تعداد 15 واژه که شرکتکنندگان هیچ اطّلاعاتی در زبانِ مادری خود نسبت به آنها نداشتند، جهت تدریس انتخاب شدند. آنگاه، برای مقایسۀ نتایج آزمون یادآوری واژگان، از آزمونِ «تحلیل واریانس یکعاملی» استفاده شد. نتایج تحقیق، تفاوت معناداری را بین گروههای بدون تکرار و 2 تکرار نشان داد. در پایان، پیشنهاد میشود که تعداد 2 تکرار به روش بافاصله و همچنین در نظر گرفتن هَیَجامَد زبانآموزان نسبت به واژگان، میتواند بهعنوان تعداد تکرار بهینه و روشی مؤثر برای تکرار واژه، نقش بسزایی در یادگیری واژگان در کلاس درس ایفا نماید.
زهرا جهانی؛ شیما ابراهیمی؛ سمیرا بامشکی
چکیده
در کتابهای درسی تاریخِ زبان فارسی آنچه اهمّیّت دارد، انتقال دانش به دانشجویان است و باوجودآنکه توجّه به نیازهای مرتبط با یادگیری مخاطبان و ویژگیهای شخصیتی آنان در تهیّه و تدوین این کتابها اهمّیّت زیادی دارد، در بسیاری از موارد نادیده گرفته میشود. ازجملۀ این نیازها که باید به آنها توجّه داشت، هیجانات و حواس دانشجویان و تأثیر ...
بیشتر
در کتابهای درسی تاریخِ زبان فارسی آنچه اهمّیّت دارد، انتقال دانش به دانشجویان است و باوجودآنکه توجّه به نیازهای مرتبط با یادگیری مخاطبان و ویژگیهای شخصیتی آنان در تهیّه و تدوین این کتابها اهمّیّت زیادی دارد، در بسیاری از موارد نادیده گرفته میشود. ازجملۀ این نیازها که باید به آنها توجّه داشت، هیجانات و حواس دانشجویان و تأثیر زیادی است که این مؤلفههای روانشناختی در یادگیری آنان دارد. الگوی «هَیَجامَد» برگرفته از دو واژۀ «هیجان» و «بسامد» است که به هیجانات حاصل از استفاده از حواس در فرایند یادگیری توجّه دارد و سه مرحلۀ هیچآگاهی (تهی)، برونآگاهی (شنیداری، دیداری و لمسی حرکتی) و درونآگاهی (درونی و جامع) را شامل میشود. در پژوهش حاضر بهمنظور کیفیّتبخشی محتوای کتابهای تاریخِ زبان فارسی، 5 کتاب تاریخ زبان فارسیِ مطرح در سطح دانشگاهی شامل کتابهای تاریخ زبان فارسی (خانلری)، تاریخ زبان فارسی (ابوالقاسمی)، تاریخ مختصر زبان فارسی (ابوالقاسمی)، تاریخ زبان فارسی (باقری) و تاریخ زبانهای ایرانی (رضایی باغ بیدی) با استفاده از سیاهۀ محقّقساخته بر اساس الگوی هَیَجامَد مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفت و بهمنظور مقایسۀ سطوح مختلف هَیَجامَد در این کتابها، دادههای گردآوریشده با استفاده از آزمون «خیدو» تحلیل شدند. نتایج حاصل، حکایت از آن دارد که تفاوت معناداری میان بهرهگیری از الگوی هَیَجامَد در کتابهای تاریخ زبان فارسی وجود دارد و از این منظر میتوان کتابهای تاریخ زبان فارسی را آسیبشناسی کرده و به نتایج قابلتوجّهی در بازنگری این کتابها دست یافت. به نظر میرسد بهرهگیری از این الگو در تهیّه و تدوین منابع آموزشی تاریخ زبان فارسی، یادگیری آسان و سریعتری را برای مخاطبان رقم بزند و با درگیری هیجانات و حواس آنان در حین یادگیری مطالب بهتر در حافظۀ بلندمدّت دانشجویان ثبت شود.
رضا پیش قدم؛ شیما ابراهیمی؛ گلشن شکیبایی
چکیده
«سرمایه» یکی از مفاهیم مهم جامعهشناسی است که نشان میدهد چگونه ساختارهای عینی جامعه (قواعد اجتماعی، هنجارها، نقشها، نهادها و ابزارهای فرهنگی) میتوانند بر ساختارهای ذهنی افراد و رفتارهای اجتماعی آنان تأثیر بگذارند. مهمترین سرمایههای مطرحشده عبارتاند از سرمایههای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و طبیعی که میتوانند ...
بیشتر
«سرمایه» یکی از مفاهیم مهم جامعهشناسی است که نشان میدهد چگونه ساختارهای عینی جامعه (قواعد اجتماعی، هنجارها، نقشها، نهادها و ابزارهای فرهنگی) میتوانند بر ساختارهای ذهنی افراد و رفتارهای اجتماعی آنان تأثیر بگذارند. مهمترین سرمایههای مطرحشده عبارتاند از سرمایههای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و طبیعی که میتوانند بر انگیزه، توجه، رفتار، نگرش و اعتقادات زبانآموز تأثیر بگذارند. از آنجاییکه حواس دروازه ورود به درک جامعة زبانی است و با توجه به ارتباط تنگاتنگ حواس و میزان هیجان زبانآموز، بهنظر میرسد یکی از سرمایههایی که میتوان به سرمایههای دیگر افزود، سرمایة هیجانی-حسی باشد. هدف از جستار حاضر معرفی سرمایة هیجانی-حسی و بررسی رابطة آن با انواع سرمایههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و طبیعی در زبانآموزی موفق است. نتایج نشان میدهند برخورداری بیشتر از هر یک از سرمایههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و طبیعی منجر به افزایش سرمایة هیجانی-حسی در زبانآموز شده که این امر باعث فهم میان ذهنی و تسهیل یادگیری خواهد شد. مدرس میتواند با بهکارگیری این سرمایهها در تدریس، حواس زبانآموز را بیشتر درگیر کرده و با رساندن وی به مرحلة درونآگاهی میزان هیجان مثبت، توجه و انگیزه را در او افزایش دهد. بهنظر میرسد با استفاده از این شیوه، مطالب در ذهن زبانآموز نهادینه خواهد شد و او تمایل بیشتری به ارتباط و مشارکت فعال خواهد داشت.