رضا یل شرزه؛ رویا منصفی
چکیده
کمرنگ شدن مفهوم ترجمه بهعنوان تعادلِ یکبهیک بین متن مبدأ و متن مقصد و توجّه روزافزون به مخاطب که در دهههای 70 و 80 میلادی به اوج خود رسید سبب تحول و تطور تئوری ترجمه گشت و مخاطب و نقش وی را در کانون توجّه مطالعات ترجمه قرار داد. حال، اکثر ترجمههای قرآن به زبان فارسی، بااینکه برگردانهایی معنایی به شمار میروند، پرداختن به اسلوب ...
بیشتر
کمرنگ شدن مفهوم ترجمه بهعنوان تعادلِ یکبهیک بین متن مبدأ و متن مقصد و توجّه روزافزون به مخاطب که در دهههای 70 و 80 میلادی به اوج خود رسید سبب تحول و تطور تئوری ترجمه گشت و مخاطب و نقش وی را در کانون توجّه مطالعات ترجمه قرار داد. حال، اکثر ترجمههای قرآن به زبان فارسی، بااینکه برگردانهایی معنایی به شمار میروند، پرداختن به اسلوب و شیوۀ نگارش زبان عربی را بر مخاطب فارسیزبان رجحان مینهند که این امر سبب بسیاری از کاستیهای ترجمههای قرآن از جمله عدم ارتباط مؤثر مخاطبان فارسیزبان با این ترجمهها شده است. پژوهش حاضر در تلاش است تا با مقایسۀ ترجمۀ معنایی فولادوند و ترجمۀ مخاطبمحور علی ملکی و با استفاده از مفاهیمی چون «تعادل کارکردی» کولر (1979) و «اثر معادل» نایدا (1964) نشان دهد که رویکرد مخاطبمحور به ترجمۀ قرآن بهواسطۀ استفاده از ظرفیتهای زبان فارسی بهتر از ترجمههای معنایی میتواند مخاطب را در درک درست و سریع آیات قرآنی یاری رساند و با محور قرار دادن خوانندگان فارسیزبان، برگردانی کاملاً مخاطبمحور از قرآن به دست دهد که در عین رعایت امانت، عاری از بسیاری از کژتابیهای ترجمههای موجود قرآن باشد و خواندن ترجمۀ قرآن را به تجربهای لذّتبخش بدل کند.