سمانه فرهادی
چکیده
مقالۀ حاظر با بررسی ترجمۀ پنج نمایشنامۀ هنریک ایبسن شامل مرغابی وحشی، جنزدگان، روسمرسهولم، وقتی ما مردگان سربرداریم و آیوُلف کوچولو، به قلم بهزاد قادری، میکوشد نقش «پژوهش» و «دراماتورژی» را در این ترجمهها نشان دهد. بدینمنظور، پس از مروری بر کردار نگارشی و پژوهشیِ مترجم، تقسیمبندی مشخصی در سه سطح پیرامتنیت، ...
بیشتر
مقالۀ حاظر با بررسی ترجمۀ پنج نمایشنامۀ هنریک ایبسن شامل مرغابی وحشی، جنزدگان، روسمرسهولم، وقتی ما مردگان سربرداریم و آیوُلف کوچولو، به قلم بهزاد قادری، میکوشد نقش «پژوهش» و «دراماتورژی» را در این ترجمهها نشان دهد. بدینمنظور، پس از مروری بر کردار نگارشی و پژوهشیِ مترجم، تقسیمبندی مشخصی در سه سطح پیرامتنیت، بینامتنیت و متنیت صورت گرفته، مصادیقِ هر یک ارائه شده و با تحلیل تفصیلی دادههای منتخب، این دو ویژگی در ترجمههای قادری کندوکاو شده است. یافتههای مقاله مبین آن است که پیرامتن را در آثار این مترجم میتوان به سه عنصر مقدمه، نقد و پانویس تقسیم کرد. توسل مترجم به مناسبات بینامتنی از یک سو بهمنظور تحلیل ادبی آثار و از سوی دیگر برای معادلیابیِ مناسب صورت گرفته است. ارزیابی ترجمههای قادری در سطح متنیت نیز توفیق نسبی او در ضبطِ محاوره در رسانۀ نوشتار توأم با رویکردی متعادل و متوازن، بازآفرینیِ گوناگونی بیان در دو سطح «کاربر» و «کاربرد» زبان و گرایش به ترجمههای اصطلاحی را نشان میدهد. تأکید همیشگی بر ارجحیت وجه «اجراییِ» متون نمایشیِ مقصد بر وجه ادبیِ آنها نیز از دیگر ویژگیهای ترجمههای قادری است.