محمدنبی کریمی؛ پریسا اشکانی؛ محمد باقر شعبانی
چکیده
تاکنون تحقیقات گستردهای دربارۀ میزان تأثیرگذاری باورهای معلّمان زبان دوم بر عملکرد آموزشی آنها انجام شده است. شواهد ارائهشده نشان میدهد که لزوماً ارتباطی میان عملکرد حرفهای معلّمان و باورهای آنها وجود ندارد. ما در این پژوهش کوشیدهایم تا مطابقت یا عدم مطابقت نمود شناختی با نمود رفتاری باورهای آموزشی معلّمان زبان انگلیسی ...
بیشتر
تاکنون تحقیقات گستردهای دربارۀ میزان تأثیرگذاری باورهای معلّمان زبان دوم بر عملکرد آموزشی آنها انجام شده است. شواهد ارائهشده نشان میدهد که لزوماً ارتباطی میان عملکرد حرفهای معلّمان و باورهای آنها وجود ندارد. ما در این پژوهش کوشیدهایم تا مطابقت یا عدم مطابقت نمود شناختی با نمود رفتاری باورهای آموزشی معلّمان زبان انگلیسی و میزان تأثیر اشتیاق معلّمان بر رابطۀ این دو را بررسی کنیم. 72 معلّم زن و مرد، شرکتکنندگان اصلی تحقیق حاضر بودند. از میان این افراد، چهار گروه برای بررسی مطابقت یا عدم مطابقت باورها با عملکرد حرفهای آنان انتخاب شدند. دو گروه از این معلّمان در کار خود سطح بالا و دو گروه دیگر سطح پایینی از اشتیاق سازگار و اشتیاق جبری داشتند. دو جلسه از کلاسهای هر معلّم بهعنوان نمونه مورد مشاهده قرار گرفت. مقایسۀ گروهها نشان داد که اگرچه هردو گروه اهمّیّت، نسبتاً، یکسانی برای باورهای آموزشی قائل بودند، تطابق میان باورها و عملکرد حرفهای، صرفاً، در کلاس معلّمانی مشاهده شد که دارای اشتیاق سازگار و یا اشتیاق جبری بالا بودند. بر اساس یافتههای این مقاله، میتوان به این نتیجه رسید که عامل اشتیاق، نقش مهمی در بهکارگیری باورهای آموزشی گزارششده توسط معلّمان زبان در کنش کلاسی آنها دارد.