وحید نژاد محمد
چکیده
ادبیات داستانی قرن بیستم فرانسه با اِدغامکردن واقعیت و خیال در بطن سازههای داستانی توانسته است بسیاری از حوادث گذشته را با روایت منحصربهفرد بازسازی کند. تاریخ و گذشتة یک سرزمین از ورای ادبیات و داستانهای رئالیستی و اتوبیوگرافیک میتواند هویت و عناصر فکری آن سرزمین را نشان دهد. جنگ جهانی دوم مثل بسیاری از درونمایههای دیگر ...
بیشتر
ادبیات داستانی قرن بیستم فرانسه با اِدغامکردن واقعیت و خیال در بطن سازههای داستانی توانسته است بسیاری از حوادث گذشته را با روایت منحصربهفرد بازسازی کند. تاریخ و گذشتة یک سرزمین از ورای ادبیات و داستانهای رئالیستی و اتوبیوگرافیک میتواند هویت و عناصر فکری آن سرزمین را نشان دهد. جنگ جهانی دوم مثل بسیاری از درونمایههای دیگر برای نویسندگان معاصر فرانسوی همچون پاتریک مودیانو ابزاری را فراهم میکند تا با توسل به رخدادهای فراموش شده و با توجه به تحولات داستانپردازی، از ورای تجربة حسی، تاریخ و حوادثی را به تصویر کشند که هیچکس را از آن گریزی نیست. داستانِ گشتی شبانه یا کاوش هویتی در تیرگی و تاریکیها واقعیاتی را به تصویر میکشد که جدا از تجربه، در بطن حافظه و پریشانیهای یک فرد، جامعه، ملت قرا گرفته است و برای به تصویر درآوردنِ آن باید به زمان و مکان متوسل شد تا ریشة هویتگرایی یا هویتستیزی شخصیتهای داستانی را در قلمرو خاطره و روایت نشان داد.
الهام ناجی میدانی؛ رضا پیش قدم؛ بهزاد قنسولی؛ آذر حسینی فاطمی
چکیده
زمان مفهومی پیچیده است که در هر فرهنگ و جامعهای معنای خاصی به خود گرفته است. نگاه افراد جامعه نسبت به زمان آنقدر اهمیت دارد که برخی دیدگاه مردم جامعه نسبت به زمان را معرف نوع فرهنگ آن جامعه تلقی میکنند.در این مقاله برآنیم تا با استفاده از روش کیفی دیدگاه مدرسان و فراگیران زبان انگلیسی در مورد نقش زمان در نظام آموزشی ایران و همچنین ...
بیشتر
زمان مفهومی پیچیده است که در هر فرهنگ و جامعهای معنای خاصی به خود گرفته است. نگاه افراد جامعه نسبت به زمان آنقدر اهمیت دارد که برخی دیدگاه مردم جامعه نسبت به زمان را معرف نوع فرهنگ آن جامعه تلقی میکنند.در این مقاله برآنیم تا با استفاده از روش کیفی دیدگاه مدرسان و فراگیران زبان انگلیسی در مورد نقش زمان در نظام آموزشی ایران و همچنین در فرهنگ روزمرۀ ایرانی را بسنجیم. بدین منظور با 8 مدرس زبان انگلیسی و 10 زبانآموز مصاحبه صورت گرفت. از تحلیل مصاحبهها چند موضوع استخراج شد که عبارتند از: رویکرد منفعلانه نسبت به زمان در فرهنگ روزمره، عدم توجه کافی به زمان در نظام آموزشی ایران، درصد بالای هدر رفتن زمان در کلاسهای زبان، حق تأخیر بر اساس نوع رابطۀ اجتماعی، زندگی در زمان آینده و عدم تأثیرپذیری از فرهنگ انگلیسی در وقتشناسی. در پایان، راهکارهایی برای توجه بیشتر به نقش زمان در سطح آموزشی و فرهنگی ارائه شد.