علی درخشان
چکیده
درهمتنیدگی زبان و فرهنگ مدتهاست که توجه اندیشمندان حوزۀ فلسفه، جامعهشناسی، مردمشناسی، زبانشناسی و کاربردشناسی زبان را به خود جلب کرده است. در این راستا، پیشقدم (1391) با الهام از نظریات هالیدی (1975 و 1994)، ویگوتسکی (1978 و 1986) و سپیر-ورف (1956) که به رابطۀ میان فرهنگ، اندیشه و زبان تأکید میکنند، مفهوم زباهنگ را معرفی کرد. وی معتقد ...
بیشتر
درهمتنیدگی زبان و فرهنگ مدتهاست که توجه اندیشمندان حوزۀ فلسفه، جامعهشناسی، مردمشناسی، زبانشناسی و کاربردشناسی زبان را به خود جلب کرده است. در این راستا، پیشقدم (1391) با الهام از نظریات هالیدی (1975 و 1994)، ویگوتسکی (1978 و 1986) و سپیر-ورف (1956) که به رابطۀ میان فرهنگ، اندیشه و زبان تأکید میکنند، مفهوم زباهنگ را معرفی کرد. وی معتقد است بررسی و شناخت زباهنگهای موجود در هر جامعه راه را برای تشخیص سریعتر رفتارهای فرهنگی درست و نادرست هموار میسازد و اصلاحات فرهنگی که به تعالی زبانی و «بِهفرهنگی» میانجامند، بهمراتب راحتتر صورت میپذیرند. با توجه به اهمیت شناسایی و بررسی زباهنگها، مطالعات متعددی به تحلیل آنها پرداختهاند، هرچند کمبود پژوهشی که به بررسی تطبیقی مطالعات انجامشده در حوزۀ زباهنگ بپردازد بهوضوح دیده میشود. از این رو، در پژوهش حاضر چارچوب نظری، پیکره و یافتههای تمام مقالات مربوط به زباهنگ بهطور تطبیقی بررسی شدند. نتایج این بررسی نشان داد که اکثر مقالات حوزۀ زباهنگ، دادههای خود را از طریق واکاوی پارهگفتارهای اتفاقافتاده در موقعیتهای طبیعی جمعآوری نموده و برای تحلیل این پارهگفتارها از الگوی SPEAKING هایمز (1967) استفاده نمودند. این نتایج همچنین حاکی از آن است که تعداد مطالعات اندکی به واکاوی زباهنگهای متنی پرداختهاند. همچنین هیچ پژوهشی به ارزیابی محتوای کتب درسی براساس زباهنگهای موجود در آن نپرداخته است. در پایان، براساس نتایج و یافتههای حاصل از بررسی مقالات انجامشده، پیشنهادهایی برای مطالعات آینده ارائه شده است.
جلیل فتحی؛ علی درخشان
چکیده
هدف از مطالعة حاضر بررسی تأثیرات آموزش راهبردهای نگارش[1] در زبان دوم بر خودکارآمدی نگارش[2] و اضطراب مهارت نگارش[3] در بین زبانآموزان ایرانی بود. بدین منظور، چهل و نه دانشجوی مقطع کارشناسی رشتة زبان و ادبیات انگلیسی در دو کلاس دست نخورده[4] بهطور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. برای تحقق اهداف پژوهش حاضر، دانشجویان گروه ...
بیشتر
هدف از مطالعة حاضر بررسی تأثیرات آموزش راهبردهای نگارش[1] در زبان دوم بر خودکارآمدی نگارش[2] و اضطراب مهارت نگارش[3] در بین زبانآموزان ایرانی بود. بدین منظور، چهل و نه دانشجوی مقطع کارشناسی رشتة زبان و ادبیات انگلیسی در دو کلاس دست نخورده[4] بهطور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. برای تحقق اهداف پژوهش حاضر، دانشجویان گروه آزمایش (تعداد=26) به مدت یک ترم (12 جلسه آموزشی) آموزش راهبردهای نگارش زبان انگلیسی را دریافت نمودند، درحالیکه دانشجویان گروه کنترل (تعداد=23) به روش معمولی و بدون دریافت آموزش راهبردی مورد آموزش قرار گرفتند. برای جمعآوری دادهها، مقیاس خودکارآمدی مهارت نگارش در زبان دوم و مقیاس اضطراب نگارش در زبان دوم استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش راهبردمحور[5] در کلاس نگارش زبان انگلیسی بهطور معناداری میزان خودکارآمدی نگارش زبانآموزان را افزایش دادهاست. همچنین، مشخص شد که سطح اضطراب نگارش شرکتکنندگان گروه آزمایش پس از دریافت آموزش راهبردهای نگارش بهطور قابل توجهی کاهش یافته است. یافتههای حاصل از پژوهش حاضر برای زبانآموزان، مدرسان و پژوهشگران مفید و کارآمد است. [1] .writing strategy instruction[2] .writing self-efficacy[3] .writing anxiety[4] .intact[5] .strategy-based instruction