سیدجواد مرتضایی؛ فرزاد قائمی؛ داوود عمارتی مقدم؛ غلامرضا کاظمی
چکیده
نظام نشانهای زبان، یکـی از نظـامهـای نشـانهای ارتبـاطی است و در هر واقعة ارتباطی، مجموعهای از نـظامهـای نشانهای، از رمزگـانهـای مـختلـف مـنطقـی، اجتماعی و زیباییشناختی، با میزان برجستگی متفاوت با هم در تعامل هستند. واحدهای زبـانی نیز ممکن است یکی از عناصر نشانهای دخیل در ارتباط باشد و بسته به رمزگان فراخـوانیشـده ...
بیشتر
نظام نشانهای زبان، یکـی از نظـامهـای نشـانهای ارتبـاطی است و در هر واقعة ارتباطی، مجموعهای از نـظامهـای نشانهای، از رمزگـانهـای مـختلـف مـنطقـی، اجتماعی و زیباییشناختی، با میزان برجستگی متفاوت با هم در تعامل هستند. واحدهای زبـانی نیز ممکن است یکی از عناصر نشانهای دخیل در ارتباط باشد و بسته به رمزگان فراخـوانیشـده و هدف واقعة ارتباطی، در یکـی از سـطوح لفظی، مورد استفاده قرار گیـرد. یکی از این واحدهای رمزگانیِ زبان در قالب صنعت بدیعی به نام ایهام ظاهر میشود. ایهام از دیرباز محل اختلاف صاحبنظران حوزة زبانشناسی و بلاغت ادبی بوده است و نظریههای گوناگونی در اینباره وجود دارد؛ با وجود این، آنگونه که شایسته و بایسته است، گامی درخور جهت آشکارگریِ شیوة دلالت در این مقولة بدیعی و بازنماییِ شیوههای بهکارگیریِ آن براساس ناخودآگاه بشری، برداشته نشده است و بیشتر به یادکرد تعریفی یگانه و سطحی، بههمراه ذکر شاهدمثالهایی، بسنده کردهاند. در این مقاله جایگاه صنعت ایهام بهعنوان یکی از نظامهای نشانهای با رمزگان زیباییشناختی بررسی میگردد و در ادامه به چیستیِ شیوة برقراری ارتباط و نیز چگونگیِ دلالت لفظ بر معنا، در حوزة علم نشانهشناسی، پرداخته میشود.