صمد میرزاسوزنی
چکیده
هدف اصلی مقالة پیش رو، واکاوی کنشگفتار تعارفات در فارسی، انگلیسی و فرانسه از منظر اجتماعیفرهنگی است تا به تنویر دیدگاهها نسبت به آئینهای قراردادی جهانشمول فرهنگی و زبانشناختی در فارسی، انگلیسی و فرانسه بپردازد و در پی ایجاد ارتباط بین کاربردشناسی اجتماعی زبان و ترجمه باشد. بدینمنظور، 87 اصطلاح مربوط به کنشگفتار تعارفات ...
بیشتر
هدف اصلی مقالة پیش رو، واکاوی کنشگفتار تعارفات در فارسی، انگلیسی و فرانسه از منظر اجتماعیفرهنگی است تا به تنویر دیدگاهها نسبت به آئینهای قراردادی جهانشمول فرهنگی و زبانشناختی در فارسی، انگلیسی و فرانسه بپردازد و در پی ایجاد ارتباط بین کاربردشناسی اجتماعی زبان و ترجمه باشد. بدینمنظور، 87 اصطلاح مربوط به کنشگفتار تعارفات در سه زبان فارسی، انگلیسی و فرانسه که بهترتیب شامل تعارفات مربوط به احوالپرسی (18 اصطلاح) و تعارفات مربوط به مراودات اجتماعی (69 اصطلاح) بودند، مورد مطالعه قرارگرفت و با روش تحلیلگفتار به واکاوی و بررسی آنها از منظر اجتماعی و فرهنگی پرداخته شد. نتایج نشان داد که در فارسی، برخلاف انگلیسی و فرانسه، شرط ادب گوینده اغلب بر نفی یا رد تعارف طرف مقابل قرار میگیرد. بهعلاوه، گویشوران فارسی در گفتار خود متواضعتر، غیرصریح تر، ایهامآمیزتر، مبهمتر و پرگوتر از گویشوران انگلیسی و فرانسویاند، بهطوری که اغلب بر طبق عادات فرهنگی و اجتماعی خود جواب تعارفات را تا حدودی مبهم باقی گذاشته و از بیان گزارههای مستقیم و قطعی اجتناب میکنند. از سوی دیگر، تعارفات بهعنوان بخشی از هنجارهای اجتماعیفرهنگی فرانسه، برخلاف فارسی، فلسفی و طولانی نبوده و در عین حال به صراحت و اختصار تعارفات انگلیسی نیستند و در بسیاری موارد بهکارگیری کلام تعارفآمیز در فرانسه در مقایسه با انگلیسی رسمیتر بهنظر میرسد و در مجموع نامحتمل نیست که چنین تفاوتهای فرهنگی باعث نوعی برگردان منفی در هر یک از این زبانها گردد. یافتههای این مقاله اطلاعات مفیدی را در خصوص مشکلات تلاقی فرهنگی در هنگام ترجمة گفتار تعارفآمیز فراهم آورده و از ارزش خاصی برای علاقهمندان در زمینة ترجمه و حوزههای کاربردشناسی زبان برخوردار است.
صمد میرزاسوزنی
چکیده
پژوهش حاضر به مطالعة نقش گفتمانهای فلسفی در فرآیند رو به رشد مطالعات ترجمه از منظر تاریخی میپردازد. بدینمنظور، این پژوهش بهدنبال کشف و توصیف نقش گفتمانهای فلسفی در مطالعات ترجمه بوده تا در مورد تأثیر عمدة فلسفه بر ترجمه و نظریههای ترجمه کنکاش کند و معلوم نماید تا چه حد بازبینی و تجدید نظر در گفتمانهای فلسفی به روند رو به ...
بیشتر
پژوهش حاضر به مطالعة نقش گفتمانهای فلسفی در فرآیند رو به رشد مطالعات ترجمه از منظر تاریخی میپردازد. بدینمنظور، این پژوهش بهدنبال کشف و توصیف نقش گفتمانهای فلسفی در مطالعات ترجمه بوده تا در مورد تأثیر عمدة فلسفه بر ترجمه و نظریههای ترجمه کنکاش کند و معلوم نماید تا چه حد بازبینی و تجدید نظر در گفتمانهای فلسفی به روند رو به رشد مطالعات ترجمه مساعدت مینماید. هدف عمده آن است که با توجه به ماهیت مطالعات ترجمه بهعنوان رشتهای گیرنده از گفتمانهای فلسفی و بسیاری از رشتههای حد واسط، به فرضیهسازی دربارة این رشته و ارائة چارچوبی جامع و دربرگیرنده پرداخته شود. با در نظر گرفتن شواهد مربوط، یافتههای پژوهش پیش رو نشان داد که سیر مرجعیت و اقتدار از سوی فلسفه به مطالعات ترجمه و نه بالعکس میباشد. علاوه بر آن، گفتمانهای فلسفی حداقل از سه طریق به مطالعات ترجمه مرتبط میشوند: فیلسوفان رشتههای مختلف از ترجمه بهعنوان مطالعه موردی یا استعارهای برای شرح مسائل مربوط به برنامههای کلیتر استفاده کردهاند؛ نظریهپردازان و عملگرایان ترجمه همواره به گفتمانهای فلسفی بهعنوان حامی و پشتیبان نظریات خود نگاه کردهاند؛ نیز آنکه، فیلسوفان، دانشمندان و مترجمان دربارة ترجمة گفتمانهای فلسفی به ارائة تفسیر و اظهار نظر پرداختهاند. همینطور، یافتهها حاکی از آن است که گفتمانهای فلسفی، با توجه به دسترسی چندین گزینه در رابطه با آنها و تدوین کلمات مناسب با کلمات جایگزین، تمایل شدیدی به بازنگری و تجدید نظر دارند. در این میان، انطباق و طرح کلمات بهعنوان یکی از وظایف مطالعات ترجمه مستلزم بررسی آن است که چه نوع گفتمانهای فلسفی از دست رفتهاند که خود باعث میشود مترجمان بهطور مداوم سعی در کاهش پیچیدگی متن داشته باشند. از سوی دیگر، در صورت وجود گزینههای متعدد و نبود نظریهای مشخص در رابطه با چگونگی کاهش پیچیدگی متن، زمینهای برای طرح و بررسی بحثهای مرتبط با گفتمانهای فلسفی بهوجود میآید که این امر را میتوان در ارائة نظریهها و روشهای مربوط بیشتر مشاهده کرد.