شهرام دلشاد؛ سید مهدی مسبوق
چکیده
از سدههای نخست هجری که داستانهای هزار و یک شب به عربی برگردانده شد تا دوران معاصر که با خیل عظیمی از مترجمان به زبانهای مختلف جهان روبهرو گردیده، شاهد ورود سلایق گوناگون در ترجمۀ این کتاب بودهایم که نتیجۀ آن از میان رفتن اصل، تعدد نسخهها و اختلافات عمده میان ترجمهها است. یکسانبودن نسخۀ اساس ترجمۀ طسوجی و اقلیدی و مرعشیپور ...
بیشتر
از سدههای نخست هجری که داستانهای هزار و یک شب به عربی برگردانده شد تا دوران معاصر که با خیل عظیمی از مترجمان به زبانهای مختلف جهان روبهرو گردیده، شاهد ورود سلایق گوناگون در ترجمۀ این کتاب بودهایم که نتیجۀ آن از میان رفتن اصل، تعدد نسخهها و اختلافات عمده میان ترجمهها است. یکسانبودن نسخۀ اساس ترجمۀ طسوجی و اقلیدی و مرعشیپور (چاپ بولاق مصر) زمینۀ مناسبی را برای بررسی نحوۀ تعامل این سه مترجم با متن اصلی فراهم میکند. حذف یکی از مؤلفههای مهم نقد ترجمه بر اساس نطریۀ ژان رنه لادمیرال نظریهپرداز مقصدگرای فرانسوی بهشمار میرود. او معتقد است که مترجم گاه میتواند به حذف گزارهای متنی روی آورد. این فرآیند در عملیات ترجمه بنابر الزامات فراوانی نظیر الزامات فرهنگی، زبانی، سبکی و غیره رخ میدهد. مبحث پیشرو میکوشد مؤلفه حذف را در سه مقولۀ بیان حالات عشقی، برگردان اشعار و نشانههای عربی-اسلامی در ترجمههای فارسی ألف لیلة و لیلة همورد ارزیابی و سنجش قرار دهد.
سید مهدی مسبوق؛ شهرام دلشاد
چکیده
با توجه به تفاوت های ماهیتی و ساختاری زبان مبدأ با زبان مقصد و سایر عوامل فرهنگی و سبکی، مترجم ناگزیر به اعمال تغییراتی در متن مبدأ است؛ لذا مقصدگرایانی نظیر لادمیرال مترجم را به اعمال تغییرات در حوزه های مختلف ساختاری فرا می خوانند تا سلاست وخوانایی متن ترجمه افزایش یابد و خصیصۀ بازآفرینی در ترجمه پدید آید. پژوهش پیش رو می کوشد تعدیلات ...
بیشتر
با توجه به تفاوت های ماهیتی و ساختاری زبان مبدأ با زبان مقصد و سایر عوامل فرهنگی و سبکی، مترجم ناگزیر به اعمال تغییراتی در متن مبدأ است؛ لذا مقصدگرایانی نظیر لادمیرال مترجم را به اعمال تغییرات در حوزه های مختلف ساختاری فرا می خوانند تا سلاست وخوانایی متن ترجمه افزایش یابد و خصیصۀ بازآفرینی در ترجمه پدید آید. پژوهش پیش رو می کوشد تعدیلات ساختاری ترجمۀ طسوجی و اقلیدی از هزار و یک شب را از چهار منظر تعدیل در ساخت نحوی کلام، تعدیل در شیوۀ خطاب، تعدیل بلاغی و تعدیل آوایی مورد نقد و تحلیل قرار دهد. برآیند پژوهش نشان می دهد که طسوجی و اقلیدی رویکردی مقصدگرا در جابه جایی و تعدیل ساختار جمله دارند. در ترجمۀ اقلیدی نمونه های فراوانی را می توان یافت که تعدیلات ساختاری مناسبی در آن صورت گرفته و در پاره ای از موارد عدم ایجاد تعدیلات ساختاری به ویژه در بخش آوایی موجب زیبایی ترجمۀ او نسبت به ترجمۀ طسوجی شده است. طسوجی نیز تعدیلات عمده ای در هر چهار لایۀ یادشده اعمال نموده و این رویکرد، نقش عمده ای در خوانایی ترجمۀ او ایفا نموده هر چند که لطمه ای سبکی نیز به اصل کتاب وارد کرده است. در نتیجه طسوجی بیش از اقلیدی به تعدیلات ساختاری روی آورده و ترجمۀ او از شیوایی و جذابیّت بیشتری برخوردار است.