پروانه شایسته فر؛ غلامرضا کیانی؛ منیره نوروزی
چکیده
اصلاحات آزمونمحور اغلب به عنوان ابزاری راهبردی برای القا و پیشبرد تغییراتی مطلوب صورت میگیرند. با وجود این، ادبیات مرتبط حاکی از آن است که موفقیت، اغلب آنطور که امید آن میرود حاصل نمیگردد. دلایل چنین ناکامیهایی معمولاً در مراحل پایانی برنامۀ تحولیافته، یعنی ارزشیابی مؤخر بر تجربه بررسی گردیده و ارزشیابی حین تجربه همچنان ...
بیشتر
اصلاحات آزمونمحور اغلب به عنوان ابزاری راهبردی برای القا و پیشبرد تغییراتی مطلوب صورت میگیرند. با وجود این، ادبیات مرتبط حاکی از آن است که موفقیت، اغلب آنطور که امید آن میرود حاصل نمیگردد. دلایل چنین ناکامیهایی معمولاً در مراحل پایانی برنامۀ تحولیافته، یعنی ارزشیابی مؤخر بر تجربه بررسی گردیده و ارزشیابی حین تجربه همچنان مورد غفلت مانده است. در کشور ما، سیاستگذاری مربوط به اصلاح کنکور سراسری موج اصلاحاتی را در نظام دیرینة سنجش و پذیرش دانشجو به بار آورد. در حوزۀ زبان انگلیسی، این اصلاحات بر جایگزینی تدریجی بخش زبان انگلیسی کنکور با آزمونهای سراسری زبان دبیرستان تأکید دارد. بهدنبال چنین تغییری، ارزیابی تبعات و پیامدهای برنامة جدید الزامی بهنظر میرسد. بههمین منظور، برای جمعآوری داده از جمعی از ذینفعان و ذیربطان این تحول از مدل ترکیبی کیفیکمی استفاده شد. ابتدا، دیدگاه استادان، مدرسان و سرگروهان (16 نفر) از طریق مصاحبههای نیمهساختار یافته استخراج و سپس از 406 معلم زبان انگلیسی نظرسنجی بهعمل آمد. روایی ابزار محققساخته از طریق تحلیل عاملی تأییدی-AMOS و اکتشافی-SPSS انجام و پایایی آن نیز محاسبه شد. نتایج تحلیل محتوایی مصاحبهها و تحلیل دادههای کمی حاکی از آن است که بین نظرات مدرسان و معلمان با نظرات سیاستگذاران تفاوتهایی مشاهده میشود، بهویژه، در مقولات عدالت در آزمون، اهداف آموزشی/یادگیری و طراحی، تدریس و برنامهریزی. بهطور کلی، نتایج گویای آن است که با توجه به شرایط فعلی آموزش و یادگیری زبان انگلیسی در دبیرستانهای کشور و چالشهای موجود، محتمل است که طرح تغییر، در شکل کنونی خود، به ابزاری نامناسب جهت پیشبرد اهداف ایدئال و بلندپروازانه تبدیل شود.
غلامرضا کیانی
چکیده
در عصر حاضر، نیاز مبرم به پاسخگویی معتبر و تضمین کیفیت، توجه متخصصان را به آن دسته از شیوههای سنجش و اندازهگیری جلب نموده که ارتقای کیفیت یادگیری و ریشهکنشدن آرایهای از آثار و عواقب نامطلوب واردشده بر برنامۀ درسی و آموزش/یادگیری را به ارمغان آورده است. در ایران انتقادهایی که اخیراً به پاسخگویی آزمونمحور وارد شده موج اصلاحاتی ...
بیشتر
در عصر حاضر، نیاز مبرم به پاسخگویی معتبر و تضمین کیفیت، توجه متخصصان را به آن دسته از شیوههای سنجش و اندازهگیری جلب نموده که ارتقای کیفیت یادگیری و ریشهکنشدن آرایهای از آثار و عواقب نامطلوب واردشده بر برنامۀ درسی و آموزش/یادگیری را به ارمغان آورده است. در ایران انتقادهایی که اخیراً به پاسخگویی آزمونمحور وارد شده موج اصلاحاتی را در نظام دیرینۀ سنجش و پذیرش دانشجو بههمراه داشته است؛ موجی که در سال 1386 با تصویب «قانون پذیرش دانشجو» به اوج خود رسید. اما پیشینۀ پژوهشی مرتبط حاکی از آن است که موفقیت اغلب به آن اندازه که امید آن میرود، حاصل نمیشود. دلایل چنین ناکامیهایی معمولاً پس از اجرا یا در مراحل پایانی آزمونی تحولیافته بررسی شده و «ارزشیابی مقدم بر تجربه یا ارزشیابی فاز سیاستگذاری» همچنان مغفول مانده است. پژوهش کنونی براساس مصاحبههای دقیق با جمعی از سیاستگذاران و حامیان تغییر کنکور سراسری به این مهم پرداخته است. براساس نتایج تحلیل محتوایی مصاحبهها، سیاستها و چشماندازهای این تغییر بر سه محور اصلی استوار است: 1. آزمون جدید بهعنوان اهرم مولد آثار و پیامدهای مطلوب در کل نظام آموزشی؛ 2. تغییر پارادایم روانسنجی به فرهنگ سنجش آموزشی؛ 3. چالشهای نظام جدید پذیرش. برخلاف تغییر دیدگاهها، سیاستگذاران در عمل همان سیاستهای گزینشی سابق را برای جایگزین کنکور دنبال کرده که با وجود چالشها و تهدیدهای موجود، محتمل است آن را به ابزاری نامناسب جهت پیشبرد اهداف ایده آل تبدیل نماید.