آزاده فسنقری؛ حمیدرضا شعیری؛ محمود رضا گشمردی؛ رویا لطافتی
چکیده
ارتباط بین فرایند یاددهی‑یادگیری و مقولة فرهنگ در دهههای اخیر توجّه صاحبنظران حوزة آموزش را به خود معطوف کرده است؛ از نظر این محقّقان، فرایند یاددهی‑یادگیری پدیدهای است که در بستر اجتماع و تحت تأثیر عوامل و متغیرهای فرهنگی شکل میگیرد؛ به همین دلیل نمیتوان مطالعات فرهنگ و یادگیری را از یکدیگر جدا دانست و تأثیر ...
بیشتر
ارتباط بین فرایند یاددهی‑یادگیری و مقولة فرهنگ در دهههای اخیر توجّه صاحبنظران حوزة آموزش را به خود معطوف کرده است؛ از نظر این محقّقان، فرایند یاددهی‑یادگیری پدیدهای است که در بستر اجتماع و تحت تأثیر عوامل و متغیرهای فرهنگی شکل میگیرد؛ به همین دلیل نمیتوان مطالعات فرهنگ و یادگیری را از یکدیگر جدا دانست و تأثیر متغیرهای فرهنگی بر جریان یاددهی‑یادگیری را نادیده گرفت. در همین راستا، پژوهش حاضر بر آن است تا از سویی به مطالعة ویژگیهای فرهنگی فراگیران ایرانی بپردازد و از سویی دیگر، امکان تغییر این ویژگیهای فرهنگمحور را بررسی و واکاوی کند. بهمنظور تحقّق اهداف پژوهش و دستیابی به الگویی بهینه و کاربردی در زمینة فرایند یاددهی‑یادگیری زبان فرانسه، مقالة حاضر تأثیر روش تفکّر شبکهای بر فرهنگ یادگیری زبانآموزان ایرانی را در چارچوب الگوی «ابعاد فرهنگی هافستد» مورد بررسی قرار میدهد. این پژوهش با روش شبهآزمایشی در بین 48 نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی زبان و ادبیّات فرانسه مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 98- 97 دانشگاه حکیم سبزواری انجام گرفت. برای سنجش مؤلفههای فرهنگ یادگیری جامعة آماری از پرسشنامة محقّقساختة ابعاد فرهنگی هافستد استفاده شد. بررسی و تحلیل دادهها بیانگر تفاوت آماری معنادار بین ابعاد فاصلة قدرت، فردگرایی‑جمعگرایی، مردنگری‑زننگری، جهتگیری بلندمدّت جهتگیری کوتاه مدّت و عدم تفاوت آماری معنادار بین بعد ابهامگریزی در گروههای آزمایش و کنترل بود. یافتههای پژوهش از یک سو نشان داد که بهکارگیری شیوة تفکّر شبکهای میتواند ابعاد فرهنگی هافستد را بهطور معناداری متأثر سازد؛ از سویی دیگر، دریافتیم که بهکارگیری این روش امکان و بستر مناسبی را برای اصلاح تدریجی فرهنگ یادگیری زبانآموزان فراهم میسازد.
لیلا توکلی؛ حمیدرضا شعیری؛ علی ربیع؛ علی کریمی فیروزجانی
چکیده
هر مترجم در محور جانشینیِ واژگان و نیز در محور همنشینیِ ساختار دستوری، با در نظر گرفتن نیت متنِ مبدأ و ملاحظات فرهنگی زبانِ مقصد دست به گزینش میزند. با التفات به اینکه مترجم، بهعنوان گفتهیابِ پیامِ مؤلف در زبان مبدأ و نیز گفتهپردازِ همان پیام در زبان مقصد، تحت نفوذ فضایی بیناگفتمانی قرار میگیرد، رویکرد نشانهمعناشناختیِ ...
بیشتر
هر مترجم در محور جانشینیِ واژگان و نیز در محور همنشینیِ ساختار دستوری، با در نظر گرفتن نیت متنِ مبدأ و ملاحظات فرهنگی زبانِ مقصد دست به گزینش میزند. با التفات به اینکه مترجم، بهعنوان گفتهیابِ پیامِ مؤلف در زبان مبدأ و نیز گفتهپردازِ همان پیام در زبان مقصد، تحت نفوذ فضایی بیناگفتمانی قرار میگیرد، رویکرد نشانهمعناشناختیِ گفتمانی برای تحلیل فرایند انتقال معنا، اختیار شده است. با در نظر گرفتن تعریف نشانهشناختیِ «ترجمه» بهمثابة رابطة بینافرهنگی و بینامتنی، هدف پژوهش حاضر این است که با روش تحلیلیتوصیفی نشان دهد در ترجمة پیامبر اثر جبران خلیل جبران و برگردان الهی قمشهای، عناصر فرهنگیِ زبان مبدأ و زبان مقصد تحت کنترل شرایط گفتمانی براساس دو نظام معــنایی همگرا و واگرا نقشآفرینی مینمایند. از آنجا که کارکرد نظام معنایی همگرا، حفظ ریختار فرهنگی متن مبدأ است و کارکرد نظام معنایی واگرا ایجاد ناهمریختیِ بینافرهنگی، مسئلة پژوهش این است که در ترجمة پیامبر چگونه از تعامل مثبت یا منفیِ دو نظام معنایی همگرا و واگرا، عناصر فرهنگی میتوانند در چارچوب نظام ارزشی گفتمانی تمهید انتقال معنا را فراهم نمایند؟ فصل تمایز این پژوهش با پژوهشهای متناظر دیگری که در خصوص پیامبر صورت پذیرفته، در توجه نشانهمعناشناختی به عناصر بینافرهنگی است. از یک سو التفات نابسندة پژوهشگران به مطالعة فرایند کیفی ترجمه و از سویی دیگر، نیاز مترجمان به مداقة نظر در تفاوتهای فرهنگی، برای بهبود عملیِ ترجمههایشان ضرورت این پژوهش را توجیه مینمایند.
حمید رضا شعیری؛ بابک اشتری
چکیده
ترجمه، فرآیندی فعال است که در هنگام انتقالِ ساختار و مفاهیم از متن مبدأ به مقصد، ما را با دو نظام معنایی و ارزشی مواجه میکند. نظام معنایی به معناهای بسیط و خرده معناها قابل تقسیم است. نظام ارزشی نیز میتواند از ارزشهای ارجاعی تا ارزشهای انتزاعی گسترده شود. در این پژوهش که بر خرده- معناها و رابطۀآنها با نظام ارزشی در ترجمه تأکید ...
بیشتر
ترجمه، فرآیندی فعال است که در هنگام انتقالِ ساختار و مفاهیم از متن مبدأ به مقصد، ما را با دو نظام معنایی و ارزشی مواجه میکند. نظام معنایی به معناهای بسیط و خرده معناها قابل تقسیم است. نظام ارزشی نیز میتواند از ارزشهای ارجاعی تا ارزشهای انتزاعی گسترده شود. در این پژوهش که بر خرده- معناها و رابطۀآنها با نظام ارزشی در ترجمه تأکید دارد، به تبیین مبانی خرده معناهای ذاتی و اجتماعی- فرهنگی ، بر اساس دیدگاه فرانسوا راستیرمیپردازیم و سپس با توجه به مساله بینا فرهنگی،تفاوتهای فرایند معناسازی در ترجمه را با رویکردی معناشناختی مورد تحلیل قرار میدهیم. فرض ما این است که خرده معناهای ذاتی به منزلۀ پاسخی مقدماتی به نیازهای اولیه ترجمه و خرده معناهای اجتماعی- فرهنگی پاسخی به نیازهای اصلی ترجمه محسوب میشوند.بااینوجود دخالت نظام ارزشی گفتمان میتواند فرآیند شکلگیری معنا در کنش ترجمه را تحت تأثیر خود قرار داده و مرزهای معنایی را جابجا کند. هدف از این پژوهش، تحلیل جایگاه خرده معناها در فرایند ترجمه و رابطۀ آن با نظام ارزشی گفتمان هنگام کنش ترجمه است.